بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: مبانی ارتباطات جمعی
ديدگاههای پيرامون مفاهيم ارتباط و اطلاع که شامل مفهوم ارتباط ، مفهوم اطلاع ، فرآيند ارتباط ، انواع ارتباط و مدل های ارتباطی می شود و بخش دوم قسمتی از پيشينه یپژوهش در زمينه ی لرتباطات جمعی است که شامل تبليغات سياسی می شود که به تفصيل به هر يک می پردازيم : ابتدا با جمله ای زيبا از برنارسيلوتر فيلسوف و شاعر فرانسوی در قرن 12 م آغاز می کنيم که می گويد : ((ما همچون کودکی هستيم که روی شانه های موجوداتی عظيم ايستاده است اگر می توانيم دورتر و بهتر ببينيم نه از آن روست که ديد ما دقيق تر و عميق تر از آنهاست و يا اينکه از آنها بالاتر هستيم بلکه به اين علت است که به برکت عظمت و بزرگی آنها ، بالا رفته ايم )) .
انسان از ديرباز برای آنکه به زندگی خود معنا ببخشد و واقيعت را بشناسد به نظام های ارتباطی که پيش از او وجود داشته اند يعنی نظام های ارتباطی بدوی که متناسب با شرايط زمانی او بودند متوسل شد . در اين دوران ارتباطات جنبه ی ديداری و شنيداری داشت اطلاعات از طريق حواس لامسه ، حرکات چهره و .... از فردی به فرد ديگر منتقل می شود . سخن گفتن و ايجاد ارتباط با ديگران ، احساس اجتماعی بودن را در انسان بر می انگيزد در اين زمان زبان شفاهی موجب انتقال ارزشها و نگرش ها و باورها بود اما به علت محدوديت زمانی و مکانی امکان آن وجود نداشت که اطلاعات به نقاط دور دست برسد .
سرانجام پس از قرن ها و هزاران سال زبان نوشتاری جايگزين زبان شفاهی شد سرانجام پس از قرن ها و هزاران سال زبان نوشتاری جايگزين زبان شفاهی شد . با اختراع خط تصويری و توسعه کتابت نوع شناخت انسان از خود و جهان پيرامونش تغيير کرد . به ترتيب دستگاه چاپ در قرن 16 توسط گوتنبرگ تحولی شگرف در فرهنگ نوشتاری بوجود آورد پس از مدتی با اختراع برق و سپس تلگراف يا مخابره ی پيام از راه سيم برای نخستين بار توانست محدوديت زمانی را از ميان بردارد . اختراع راديو و پس از آن ماهواره ها در مدار پايين توانستند بر فرآيند شکل گيری ارتباطات بشر تأثير بسزا بگذارند تا به امروز استفاده از صنايع کامپيوتری ، صنايع فيلم سازی و سينما – تلويزيون و صنايع مخابراتی اطلاعات گوناگون از طريق کابل ها از جنس فيبر نوری به ما منتقل می شود که البته بالاترين حجم اطلاعات بدون محدوديت زمان و مکان را شامل می شود .
مفهوم ارتباط : واژه ی ارتباط ( Communication ) از ريشه لاتين Communis به معنای اشتراک گرفته شده است در لغت به معنی پيوند دادن ، رابط است . پژوهشگران ارتباطات ميان ارتباط به معنای مفرد Communications تفاوت قائل اند . کلمه ی ارتباطات به صورت جمع در علوم ارتباطات به معنای مطالعه پيرامون ابزار و لوازم فن اين پديده به کار می رود و معنای مفرد آن بيانگر فرآيندی است که در آن پيام از فرستنده به گيرنده پيام منتقل می شود. پژوهشگران و انديشمندان ارتباطی تعاريف گوناگون از مفهوم ارتباط دارند تا جايی که فيش ارتباط را اين گونه تعريف می کند : ((ارتباط برای بيان هر نوع انتقال اطلاعات به کار می رود))، يا شرام می گويد: ((مفهوم ارتباط هماهنگ شدن فرستنده و گيرنده در رابطه با يک پيام ويژه است)).
مفهوم اطلاع : اگر چه اطلاع نوعی ارتباط است ولی از نظر معنا با ارتباط متفاوت است زيرا هر اطلاع رسانی ، نوعی ارتباط محسوب می شود ولی هر ارتباطی اطلاع نيست . از نظر فوليه جامعه شناس فرانسوی اطلاع نوعی ارتباط است که در آن ، مطالبی درباره يک واقعيت، يک رويداد، يک پيشرفت و .... جديد گفته می شود. در مفهوم اطلاع بايد به ارزش پيام توجه شود زيرا هر پيام به منظور انتقال يک آگاهی تازه عرضه می شود در اطلاعات که يکی از دستاوردهای انسان به شمار می رود عامل انسانی در توليد و تبديل آن است زيرا ذهن در شناخت و تبديل آن موثر بوده است.
فزونی اطلاعات در ارتباط با افزايش جمعيت انقلاب مهم عصر حاضر است تفاوت عمده کشورهای پيشرفته و عقب مانده در استفاده از اين اطلاعات است و همچنين در نقش و ارزش اطلاعات آنها نهفته است . در مبحث اطلاعات پردازش آن از اهميت بالايی بر خوردار است . فرآيند ارتباط : فرآيند انديشه ی لاتينی Procedere به معنای پيشروی گرفته شده است اما مفهوم فرايند در علوم اجتماعی به معنای دگرگونی مداوم سازمان يافته ی پديده ها ، هستی يافتن و ناپديد شدن آنها در درون يک نظام اجتماعی است . برلو در اين زمينه می گويد: ((پذيرفتن ديدگاه فرايندی مستلزم اين است که وقايع و روابط را پويا – جاری پيوسته در تغيير ومستمر تلقی کنيم پيشامد دارای آغاز و پايان و رشته ی ثابت رويدادها نيست.))
در هر ارتباط عناصر گوناگونی وجود دارد: مبدأ - پيام - مقصد و باز خورد پيام - مبدأ يا پيام دهنده می تواند شخص ، نوشته ، تصاوير و يا حرکات فرد باشد . - پيام ممکن است در قالب نوشتار باشد ( روزنامه ، کتاب و .... ) يا به صورت امواج در هوا پراکنده شود ( راديو ، تلگراف ) يا به صورت حرکات ساده که حاوی مفهوم خاص است باشد . - مقصد ممکن است يک شنونده ، بيننده ، خواننده باشد يا يک گروه اجتماعی مثل خانواده باشد . - باز خورد پيام همان مشاهده آثار پيام در پيام گير است . در فرايند ارتباطات ابتدا فرستنده پيام را رمز گذاری کرده و به صورت علائم و نهادها به گيرنده ی پيام منتقل می کند و گيرنده نيز پس از رمز گشايی پيام را دريافت می کند .
در اين بخش به تقسيم بندی ارتباطات از لحاظ محتوا و کارکرد می پردازيم و هر يک را جداگانه مورد بررسی قرار می دهيم : ارتباط خصوصی و بدون واسطه ارتباطی است که پيام مستقيماً ميان فرستنده و گيرنده ردوبدل می شود از ويژگی های اين ارتباط می توان به الف ) ارتباط چهره به چهره ب ) فرصت تصحيح يکديگر ج ) قابل رويت بودن آثار پيام د ) فرصت جابجايی پيام گيرنده و فرستنده اشاره کرد . ارتباط جمعی ( Mass Media ) به ارتباطی گفته می شود که اطلاعات با وسايلی نظير مطبوعات امواج راديو و تلويزيون به گروه غير محدود و با سرعت بالايی منتقل می شود . از ويژگی های مهم اين ارتباط می توان به الف ) پيام گيران نا آشنا و پراکنده ب ) سرعت عمل زياد ج ) تکثير پيام د ) ارتباط سطحی و ناپايدار اشاره کرد .
انواع ارتباط : ارتباط نوشتاری : که در آن اطلاعات از طريق قلم بر کاغذ نقش می بندد مانند کتاب . ارتباط غير نوشتاری : که اطلاعات و افکار از طريق امواج ميان افراد ردوبدل می شود مانند راديو - تلفن . ارتباط ملی : که در آن اطلاعات از طريق وسايل ارتباط جمعی در محدوده ی جغرافيايی يک کشور منتشر می شود . ارتباط فراملی : که پيام ها و اطلاعات از طريق ماهواره ها و بيرون از مرزهای جغرافيايی کشور منتشر می شوند . ارتباط کلامی : که در آن اطلاعات و افکار از طريق زبان و گفتار منتقل می شود مانند تلفن .
ارتباط غير کلامی : ارتباطی که اطلاعات از طريق نوشتار و غير زبانی منتقل می گردد مانند عکس و ..... ارتباط انسانی : اطلاعات و مفاهيمی که ميان دو انسان ردوبدل می شود مانند نامه و تلفن . ارتباط ماشينی يا ابزاری : که گردش اطلاعات ميان دو ابزار يا ماشين ردوبدل می شود مانند انتقال اطلاعات مخزن به بلند گو . ارتباط زمانی : که انتقال اطلاعات بايد در زمان معين صورت گيرد در غير اين صورت ارزش چندانی ندارد مانند گزارشهای خبری . ارتباط غير زمانی : که انتقال اطلاعات محدود به زمان خاص نيست مانند کتابخانه.
ارتباط سازمانی : انتقال اطلاعات در اين نوع ارتباط به امکانات فنی و برنامه ريزی و سازماندهی بودجه نياز دارد . ارتباط غير سازمانی : که در مقابل ارتباط سازمانی است . ارتباط نمادين : ارتباطی است که طی آن پيامها در قالب علائم و نشانه ها از طريق حواس فرد دريافت می شود . برلو ارتباط را از نظر کارکرد بر سه نوع تقسيم می کند : 1 . ارتباطی که برای توليد و انجام کاری برقرار می شود 2 . ارتباطی که در جهت ابداع و آفرينش ايده های تازه است 3 . ارتباطی که به منظور حفظ و بقای هويت خود و روابط ميان افراد می باشد .
مدل های ارتباطی : مدل ارائه کننده مجموعه فيزيکی ، رياضی يا انسانی است که برای توانمند ساختن و درک آسان تر او از يک شیء واقعی به کار می رود . موارد استفاده از مدل عبارتند از : نمايش شیء طرح ريزی شده به منظوری خاص . به عنوان معيار برای شناخت درست يک فرد در برخورد با افراد ديگر . برای سهولت انطباق فرد با محيط و موفقيت در کارها . گاهی مدل شباهت زيادی با ويژگی های پديده ی اصلی دارد مانند مدل هواپيما گاه مدل جنبه ی اکتشافی دارد و گاه جنبه ی امری دارد .
مدل سازی همواره طريقه ی تجريدی برای نشان دادن روابط ميان پديده ها يا اشياء است که الزاماً نمی تواند واقعيتهای اصلی آن شیء يا آن پديده را کاملاً معرفی کند اما وسايلی را به دست می دهد که از طريق آنها مکانيسم های اساسی موثر در آن پديده يا شیء آسان تر درک شود . انواع مدل های ارتباطی : مدل های ارتباطی شامل عناصر زير می باشد : 1 . فرستنده 2 . پيام 3 . کانال 4 . گيرنده پيام
نظر هارولد لاسول دانشمند علوم سياسی آمريکايی در مورد مدل های ارتباطی : لاسول مدل ارتباطی خود را در قالب 5 برش اصلی عنوان می کند : 1 . چه کسی می گويد؟ 2 . چه می گويد؟ 3 . در چه کانالی می گويد؟ 4 . به چه کسی می گويد؟ 5 . با چه تأثيری می گويد؟ بعد از لاسول می توان به دو مدل شانون و فريوور اشاره کرد آنان در مدل ارتباطی فرد به عنصری به نام پارازيت يا اختلال پی بردند . در اين مدل رمزها به صورت نشانه ها از منبع پيام و از مسير کانال به مخاطب يا پيام گير آنها را رمز گشايی می کند در اين ميان اختلال يا پارازيت در فاصله ی ارتباطی رمز گذاری در رمز گشايی می تواند وجود داشته باشد و روی پيام اثر بگذارد .
بخش دوم: تبليغات سياسی موضوع ارتباط از يونان باستان تا قرن هيجدهم ، بيشتر از لحاظ ذهنی و محتوايی مطرح بوده است و انديشمندان اجتماعی همواره ترغيب را معادل ارتباط می دانستند با پيدايی انقلاب صنعتی در اروپا مسأله ارتباطات بيشتر به قلمرو سياسی و اجتماعی گام نهاد طی دهه های 1930 و 1940 متغيرهای جديدی در حوزه ی ارتباطات کشف شد که بيشتر جنبه ی روان شناختی داشت از نيمه قرن بيستم در حوزه ی ارتباطات جنبه ی تجربی به خود گرفت و موضوعات جديدی براساس متغيرهای روان شناختی مطرح شد .
چهار موضوع عمده در اين باب : موضوع تبليغات و تأثيرآن بر روند شکل گيری افکار عمومی که در فاصله جنگ جهانی اول و دوم توسط دانشمندانی چون لوملی ، تونيس مورد توجه قرار گرفت . پژوهش پيرامون رفتار رأی دهندگان در انتخابات و تأثير رسانه های جمعی بر رفتار گيرندگان پيام از انديشمندان که به پژوهش در اين زمينه پرداختند می توان لازارسفلدوبرلسون-ميکر را نام برد . مطالعه پيرامون تأثير ارتباطات سياسی در سطح ملی و بين الملل نظير مطالعات دويچ درباره ی شالوده ملی گرايلی براساس اطلاعات و ارتباطات و مطالعه لاسول و لتيز پيرامون سخنرانيهای سياسی و تحليل محتوای آنها. مطالعات سنتی پژوهشگران پيرامون مطبوعات دولت ، فکار عمومی و روابط ميان آنها بود که والترليپن از پژوهشگران آن بود .
تبليغات سياسی به معنای منتشر ساختن و به حرکت واداشتن انديشه های ويژه است . لاسول در اين رابطه می گويد : تبليغات عبارت است از مديريت نگرشهای از طريق دستکاری نمادهای مهم . تبليغات كوشش کم و بيش سنجيده ای هستند که هدف نهايی آن ها نفوذ بر عقايد يا رفتار افراد برای تأمين مقاصد از پيش تعيين شده اند . افراد در تبليغات از شيوه ی تحليلی و عقلی بهره می گيرند . امروزه تبليغات سياسی در سطح ملی و بين المللی رو به گسترش است . تبليغات ملی بيشتر به سوی حفظ اتحاد اقوام در لوای رهبريهای موجود گرايش دارد .
تبليغات بين المللی بيشتر از سوی کشورهای خواهان توسعه سياسی اعمال می شود و هدف اصلی آنهاگرايش اقوام غير متعهد جهان به کشورهای خود است . از نظر تاريخی در فاصله ی ميان دو جنگ جهانی خصوصاً جنگ جهانی دوم تبليغات سياسی به اوج خود رسيد که هدف آن تسخير اذهان انسانها بود به طوری که ما تاکنون هم شاهد چاپ کتابها و مقالات گوناگون در زمينه ی تبليغات در سطح جهانی هستيم.
پژوهش در زمینه ارتباطات سیاسی 1- مفهوم ارتباطات سیاسی و ماهیت آن: ارتباطات سیاسی به فرایندی گفته می شود که براساس آن، در جوامع دموکراتیک، رهبران سیاسی توسط شهروندان از طریق آزادی بیان در رسانه های جمعی تحت کنترل قرار می گیرند و رهبران سیاسی نیز از طریق مجراهای ارتباطی اطلاعات شهروندان را نسبت به امور دولت تامین می کنند. و یا به عبارت دیگر، ارتباطات را زمانی سیاسی گویند. که به فعالیت نهادهای تخصص معینی که منظور انتشار اطلاعات، ایده ها، عقاید، نظرات و نگرشهایی که در باره امورد دولت، بیان می شوند، اطلاق شود. در ارتباط سیاسی، پیوندهای گوناگونی وجود دارد که عبارتند از:
- مبادله پیام میان نخبگان تصمیم گیرنده و بین آنها و بقیه مردم، - مبادله پیام میان نخبگان تصمیم گیرنده و عامه مردم از نطقهای تلویزیونی تا مکاتبات با نمایندگان، سخنرانیهای انتخاباتی عمومی، - اعتراضات عمومی نسبت به وضع قوانین، مالیاتها و ... و پاسخهای حکومت به چنین اعتراضها، - یادداشتهای سازمان های دولتی به یکدیگر و شهادت کارگزاران رسمی دولتی در مجلس. - بخشی از مبادلات اطلاعاتی میان اعضای سازمانهای دولتی و غیر دولتی، خانواده و ... که جنبه های سیاسی دارند،
- مبادله اطلاعات میان اعضای سازمانهای سیاسی با دولت - مبادله اطلاعات میان اعضای سازمانهای سیاسی با دولت. 2- نگرشی تاریخی پیرامون ارتباطات سیاسی:کهنترین پژوهش ها در زمینه ارتباطات سیاسی، متعلق به اندیشمندان یونان باستان است که گورجیاس اثر معروف افلاطون در راس آنها قرار دارد. اثر دیگر به نام ریطویقا متعلق به ارسطو، تحت عنوان «شاهزاده» متعلق به ماکیاول است. ماکیاول معتقد است که «زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد، نباید از شرارت بهراسد و از آن احتراز کند؛ زیرا بدون شرارت، حفظ حکومت ممکن نسیست. هیچ معیاری جز موفقیت زمامدار و
افزایش قدرت او وجود ندارد افزایش قدرت او وجود ندارد. زمامدار برای نیل به حفظ آن مجاز است به هر عملی از زور و حیله و غدر و خیانت و تقلب و نقض عهد دست زند.» کندرسه (1793-1743) و دیگران تاریخ حدیث حماسه خِرد و داستان پیشرفت فکر بشر می دانستند و بر آن بودند که خِرد دورزی، رشد آزادی بشر را همواره خواهد کرد. حقیقت آزادی همگام با یکدیگر رشد می کنند. تحولات اقتصادی و جنبشهای سیاسی نیمه دوم و بویژه نیمه نخست قرن نوزدهم، شئون مختلف زندگی سیاسی اجتماعی که نوشته های افرادی نظیر کارل مارکس و جان استورارت میل و مارکس اثر برجسته خود به نام «ایدئولوژی آلمانی» تاثیر ایدئولوژی را بر روابط عمومی مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که چگونه ایدئولوژی هیات حاکمه در هر جامعه، ایدئولوژی مسلط آن جامعه به شمار می رود. از استوارت میل تحت عنوان تحت عنوان «نظام منطق» که کتابی است در زمینه ارتباطات سیاسی منتشر می شود.
کتاب «چه باید کرد؟» اثر لنین است کتاب «چه باید کرد؟» اثر لنین است. او در این کتاب، توسعه وسایل ارتباط جمعی را عاملی می داند که به وسیله آن می توان به «نظام اجتماعی به عنوان پدیده عصر جدید تسلط پیدا کرد» در سال 1930 هارولدلاسول، از روش تحلیل محتوا برای مقایسه تبلیغات سیاسی و نتایج آن در زمانها و مکانهای مختلف استفاده کرد. او در این پژوهش، از نمادهای سیاسی که به وسیله پنج کشور به مدت شصت سال به کار برده شده بود، بهره فراوان جست.
در سال 1940 لاسول و لیتز با کمک یکدیگر، تئوریهای تحلیل محتوا و روشهای آن را تدوین کردند و در زمینه تبلیغاتی سیاسی به کار گرفتند. همچنین در انتخابات ریاست جمهوری 1940 ایالات متحده، از آن جمله می توان به آثار اولیه کارل دو یچ، بویژه در باره «مدلهای ارتباطی در علوم اجتماعی» (1952)، «ملی گرایی و ارتباطات اجتماعی» (1952) و «جامعه سیاسی در سطح بین المللی» (1945) اشاره کرد بدین ترتیب از جنگ جهانی دوم تاکنون، پژوهش در زمینه ارتباطات سیاسی در سطح ملی و بین المللی، توسط افرادی مانند لوسین پای، دانیل لرنر، ریموندبوئر، گابریل آلموند و ... بالا گرفت.
دیدگاههای دیوید رایزمن دیوید رایزمن David Riesman جامعه شناس امریکایی در فصل اول کتاب معروفش «انبوه تنها» که در سال 1950 منتشر شد، تاریخ تحول جامعه انسانی را به سه دوره تقسیم می کند که بر اثر گذشت زمان دوره اول، جامعه باستانی یا سنتی؛ دوره دوم، جامعه فردگرایی، دوره سوم، جامعه مصرف گرایی و فراوانی است. او معتقد است که در حال حاضر، جوامع صنعتی به سوی جامعه ای از گونه سوم که بر دوره ای از رفاه اقتصادی و زمینه ای از «وفور» انطباق دارد، رهسپارند.
رایزمن جامعه شناسی انتقادگراست که مانند «فردیناندتونیس» به ماتریالیسم مادی گرا تاریخی سوسیالیسم جامعه گرا وفادار مانده و می کوشد آن را با شرایط جدید تطبیق دهد. رایزمن نیز سعی دارد «تعادل جمعیتی» را عامل زیر بنای کلیه تحولات اجتماعی معرفی کند. با این تفاوت که رایزمن بر خلاف آن دو، در نظریه خود تجدید نظر می کند و در تحلیل نهایی، به جای عامل جمعیتی، وسایل ارتباطی و شیوه های پخش نوین اطلاعات و دانش های بشری را عامل تعیین کننده اعلام می دارد. سه دوره تحول جامعه انسانی از نظر رایزمن عبارتند از:
- جامعه باستانی یا سنتی به عقیده رایزمن، نخستین مرحله تاریخ جوامع بشری همان است که به آن جامعه باستانی یا سنتی می گویند. نمونه های بارز آن بسیاری از جامعه های جهان سوم هستند که در آنها هنوز اقتصاد فقر یا اقتصاد کمیابی حاکم است. در این نوع جوامع، میزان زاد و ولد بسیار بالاست؛ که بالابودن میزان مرگ و میر تا حدی آن را جبران می کند و تا حدودی از این طریق، میان جمعیت و قلت یا کمیابی منابع تعادل ایجاد می شود. در این مرحله، «جامعه حکمروایی دارند و جان کلام آنکه، سنت، عامل اصلی نظارت اجتماعی محسوب می شود.»
آداب و رسوم است که خلاقیت فردی را از میان می برد و یا دست کم آن را پایبند گذشته نگه می دارد. از نظر تاریخی، این دوره از جوامع انسانی را عصر نفسانیات تخیلی و اسطوره ای می نامند که در میان افراد نوعی جامع گرایی نا آگاهانه و یا نوعی وابستگی کندویی به خانواده، طایفه و قبیله وجود دارد که می باید پس از هزاران سال به جمع گرایی آگاهانه اجتماعی مبدل شود. به عقیده او ثبات و پایایی رسوم و ساختهای اجتماعی در دنیای باستانی یا سنتی، لزوما از ثبات نسبی رابطه میان جمعیت و غذا و منابعی که در اختیار دارد، ناشی می شود. بدین ترتیب، او معتقد است که این جوامع، موجد پیدایی «انسان از سنت هدایت شده» است.
- جامعه فرد گرایی دومین مرحله ای که «رایزمن» در تحول جامعه انسانی باز می شناسد، مرحله ای است که در آن، فرهنگ جامعه گرایش به ساختن انسانهایی دارد که «از درون هدایت می شوند.» گذار از مرحله سنتی به این مرحله، منوط به جهش و یا «انقلابی» است که به قول رایزمن چند قرن طول می کشد و عصر روشنگری و جنبش اصلاح مذهب، انقلاب صنعتی و نیز انقلابهای سیاسی قرن هیجدهم، نوزدهم و بیستم را در بر می گیرد.
رایزمن، مرحله زندگی از درون هدایت شده را در مقایسه با مرحله پیشین عصر فرد گرایی می شناسد و علل این تحول را بر اثر تغییراتی می داند که در تعادل جمعیت پدید می آید. در این دوره، جمعیت فزونی می گیرد و طول عمر انسانها در پرتو پیشرفتهای پزشکی و بهداشتی بالا می رود؛ اما این امر به کمیابی مواد غذایی نمی انجامد، بلکه بر عکس با پیشرفتهای صنعتی در زمینه کشاورزی، منابع مورد نیاز انسان فراوانتر می شود.
در چنین دورانی، نفسانیات انفرادی واقع گرا (تجربی) پدید می آید که سرآغاز جدایی فرد از جمع است و ساختن گرایش های خودخواهانه و سودورزانه که با آموزش افراد برای آشنایی با روش های جدید زندگی و منطبق ساختن آنان با شرایط محیط همراه است. این امر با آموزشی که بزرگسالان در بطن خانواده به کوچکترها می دهند، رشد می کند و به سوی هدفهای عمومی تر هدایت می شوند. در اینجا فرامین و تعهدات و وظایف از سوی سنتهای معتبر دیکته نمی شوند، بلکه منشهای فردی در شرایط مختلف نقش مهمی را ایفا می کنند.
سنت در این نوع جامعه تا حدودی اهمیت خود را حفظ می کند؛ اما نه به عنوان ابزاری برای جذب ابتکارهای فردی، بلکه برای ایجاد همبستگی میان فرد و جمع در جامعه ای که منزلتها و نقشها براثر مستقیم کار اجتماعی، و وجود قشرها و طبقات مختلف اجتماعی گوناگون شده است. 3- جامع مصرف و فراوانی جامعه فردگرا، جای خود را به جامعه نوین و نوع دیگری می دهد.
به عقیده «رایزمن» در جامعه نوین، خصلت انسان از «برون هدایت شده» جانشین انسان از «درون هدایت شده می شود». این کشورهای بسیار پیش رفته و صنعتی که بر دوره ای از رفاه اقتصادی و زمینه ای از وفور انطباق دارند دیده می شود و نمودهای آن را می توان بویژه در میان طبقه متوسط کارمندان و بوروکراتها بخوبی مشاهده کرد. «در چنین جوامعی، دیگر این نگرش که باید تولید کرد و صرفه جویی نمود، اهمیت چندانی ندارد. در عوض باید سرمایه ها را به کار انداخت؛ زیرا در چنین شرایطی، وجود «دیگران» برای فرد مساله اصلی است؛ و زندگی هر فرد چه در زمینه عاطفی، چه در زمینه مادی به وجود دیگران بستگی دارد. بنابراین فرد، پیوسته ناچار است خود را با دیگران انطباق دهد و از تمایلات و انتظارات آنها پیروی کند.»
به عقیده «رایزمن» گذر به این نوع جامعه، با نوعی انقلاب همراه است که چارچوب آن در انتقال از حالت تولید به حالت مصرف است. «رایزمن» ناچار می شود در کنار عامل جمعیتی، از عوامل موثرتر، بویژه پیشرفتهای تکنیکی و تحولات اقتصادی ناشی از آن سود جوید. 4- نتیجه گیری و خلاصه بنابراین ویژگی های مراحل سه گانه رایزمن به طور خلاصه به شرح زیر است: مرحله اول، ذهنیت تخیلی و اسطوره ای، نظام اجتماعی دودمانی و قبیله ای، جمع گرایی ناآگاهانه و بدوی و وابستگی به طایفه و قبیله جنبه کندویی و ارتباط شفاهی است، واکنش انسان از سنت هدایت شده در مقابل فشار سنتها مکانیکی و در مجموع فاقد خلاقیت و ابتکار است.
مرحله دوم، ذهنیت انفرادی و واقع گرا، براثر اختراع خط و کتابت بویژه چاپ که «باروت روح» آدمی است، پدید می آید. در این دوره، فردگرایی به سرعت بسط می یابد و حاکمیت پدر سالاری به ضعف می گراید؛ تفکر تجربی جای احتیاجات انتزاعی منطقی را می گیرد و علوم طبیعی به رقابت با الهیات بر می خیزد؛ مصلحت فرد بر مصلحت جمع پیشی می گیرد و روند جدایی فرد از جمع و خودخواهی او به اوج می رسد و در نتیجه، انسان از درون هدایت شده پا به عرصه وجود می گذارد. مرحله سوم که اینک ما شاهد آن هستیم، با ظهور و شکوفایی وسایل ارتبط جمعی همراه است. در این مرحله، فرد بار دیگر به جمع گرایی رشد یافته اجتماعی و آگاه می رسد و نسبت به امور و وسایل، دیدی کلی پیدا می کند. و انسان از بیرون هدایت شده در دامن چنین شرایطی پدید می آید.
به عقیده «رایزمن» گذر به این نوع جامعه، با نوعی انقلاب همراه است که چارچوب آن در انتقال از حالت تولید به حالت مصرف است. «رایزمن» ناچار می شود در کنار عامل جمعیتی، از عوامل موثرتر، بویژه پیشرفتهای تکنیکی و تحولات اقتصادی ناشی از آن سود جوید. 4- نتیجه گیری و خلاصه بنابراین ویژگی های مراحل سه گانه رایزمن به طور خلاصه به شرح زیر است: مرحله اول، ذهنیت تخیلی و اسطوره ای، نظام اجتماعی دودمانی و قبیله ای، جمع گرایی ناآگاهانه و بدوی و وابستگی به طایفه و قبیله جنبه کندویی و ارتباط شفاهی است، واکنش انسان از سنت هدایت شده در مقابل فشار سنتها مکانیکی و در مجموع فاقد خلاقیت و ابتکار است.
پژوهش در زمینه ارتباط سیاسی و پژوهشهای سنتی پیرامون افکار عمومی دولت و مطبوعات مباني ارتباط جمعي
پژوهش در زمینه ارتباط سیاسی 1- مفهوم ارتباط سیاسی و ماهیت آن ارتباط سیاسی به فرآیندی گفته میشود که بر اساس آن در جوامع دموکراتیک رهبران سیاسی توسط شهروندان از طریق آزادی بیان در رسانههای جمعی تحت کنترل قرار میگیرند و رهبران سیاسی نیز از طریق مجراهای ارتباطی اطلاعات شهروندان را نسبت به امور دولت تامین میکنند و یا به عبارت دیگر ارتباطات را زمانی سیاسی گویند که به فعالیت نهادهای تخصصی معینی که به منظور انتشار اطلاعات ایدهها، عقاید، نظرات و نگرشهایی که درباره امور دولت بیان میشوند اطلاق میشود.
پیوندهای پیرامون ارتباط سیاسی: - مبادله پیام میان نخبگان تصمیم گیرنده و بین آنها و بقیه مردم - مبادله پیام میان نخبگان تصمیم گیرنده و عامه مردم از نطقهای تلویزیونی تا مکاتبات با نمایندگان سخنرانیهای انتخاباتی و آرای انتخابات عمومی - اعتراضات عمومی نسبت به وضع قوانین و ... و پاسخهای حکومت به چنین اعتراضاتی - یادداشتهای سازمانهای دولتی به یکدیگر و شهادت کارگزاران رسمی دولتی در مجلس - بخشی از مبادلات اطلاعاتی میان اعضای سازمانهای دولتی و غیر دولتی، خانواده و ... که جنبههای سیاسی دارند - مبادله اطلاعات میان اعضای سازمانهای سیاسی با دولت
سیری تاریخی بر ارتباطات سیاسی: از لحاظ تاریخی کهنترین پژوهشها در زمینه ارتباط سیاسی متعلق است به اندیشمندان یونان باستان که گورجیاس اثر معروف افلاطون در رأس آنان قرار دارد اثر دیگر بنام ریطویقا متعلق است به ارسطو، و کتاب معروف دیگر تحت عنوان شاهزاده متعلق به ماکیاول است وی در این کتاب به با واقع بینی خاصی به تشریح قدرتهای سیاسی و چگونگی حفظ آن پرداخته است. ماکیاول معتقد است که زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت بهراست و از ان احتراز نماید زیرا بدون شرارت حفظ حکومت ممکن نیست هیچ معیاری جز موفقیت زمامدار و افزایش قدرت او وجود ندارد.
زمامدار برای نیل به حفظ آن مجاز است به هر عملی از زور و حیله و غدر و خیانت و تقلب و نقض عهد دست زند. او در این کتاب به تشریح تفکرات غالب در عرصه سیاسی آن زمان پرداخته است اما از قرن شانزدهم تا هجدهم در اثر تحولات عظیم اجتماعی نظیر فعالیت مطبوعات چارچوب زندگی و روشنفکری در هم ریخت در این دوران، اندیشمندانی نظیر توماس هابز، جان لاک وژان ژک روسو نظریات جدیدی زمینه ازادیهای سیاسی ارائه کردند تحولات اقتصادی و جنبشهای سیاسی نیمه دوم قرن هجدهم و نیمه نخست قرن نوزدهم شئون مختلف زندگی سیاسی را در هم مینوردد و در آنها تزلزل پدید میآورد در چنین شرایطی نوشتههای افرادی نظیر کارل مارکس و جان استوارت میل و دیگران شکل میگیرد مارکس اثر برجسته خود به نام «ایدئولوژی آلمانی را در 1832 به رشته تحریر در میاورد
و نشان میدهد چگونه ایدئولوژی هیأت حاکمه در هر جامعه ایدئولوژی مسلط آن جامعه به شمار میرود. در همین دوران اثر دیگری از استوارت میل با نام «نظام منطق» منتشر میشود که وی در این کتاب ساخت استدلالی ترغیب را مورد مطالعه قرارمیدهد کتاب دیگری که به عصر ما نزدیک است از لنین با عنوان «چه باید کرد» که او در این کتاب توسعه وسایل ارتباط جمعی را عاملی میداند که به وسیله آن میتوان به نام اجتماعی به عنوان پدیده عصر جدید تسلط پیدا کرد با آغاز قرن بیستم پژوهشگران بی شماری در کشورهای مختلف مانند المان امریکا انگلیس از طریق روش تحلیل محتوا پیامهای سیاسی را مورد بررسی قرا دادند
در سال 1930 هارولد لاسول از روش تحلیل محتوا برای مقایسه تبلیغات سیاسی و نتایج آن در زمانها و مکانهای مختلف استفاده کرد او در این پژوهش از نمادهای سیاسی که به وسیله پنج روزنامه مهم کشور به مدت شصت سال به کار برده شده بود بهره فراوان جست. در سال 1940 لاسول و لیتز با کمک یکدیگر تئوریهای تحلیل محتوا و روشهای آن را تدوین کردند و در زمینه تبلیغات سیاسی بکار گرفتند به طوری که در جنگ جهانی دوم تحلیل محتوا که بر پیامهای دشمن صورت میگرفت و توسط آمرکیائیها و انگلیسها برای منحرف ساختن تبلیغات نازیها انجام میشد مورد توجه قرار گرفت. همچنین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا 1940 پرفسور پل لازارسفلد کوشید تا در جریان یک بررسی عوامل تاثیر گذار بر آراء ایالت اوهایورا بررسی نماید.
نتیجه این بررسی که گزارش است در قریب به 200 صفحه که تاثیری بسیار عظیم در ابعاد نظری و علمی سیاست ایالت متحده به جا گذاشت. از آن تاریخ به بعد بررسی در زمینه ارتباطات سیاسی متداول شد که از جمله میتوان به اثار اولیه کارل دویچ درباره «مدلهای ارتباطی در علوم اجتماعی» (1952) و «ملی گرایی و ارتباطات اجتماعی» (1952) اشاره کرد بدین ترتیب پژوهش در زمینه ارتباط سیاسی در سطح ملی و بین المللی گسترش یافت و امروزه ارتباطات سیاسی به عنوان یکی از دروس رشته ارتباطات و علوم سیاسی محسوب میشود.
پژوهشهای سنتی پیرامون افکار عمومی دولت و مطبوعات مروری بر نظریات اندیشمندان در گذشته و حال نشانگر آن است که سه مفهوم افکار عمومی دولت و مطبوعات چنان در هم تنیدهاند که تفکیک هر یک از آنها به آسانی ممکن نیست از این رو میکوشیم بعد از فراغت از تعریف افکار عمومی سوابق و روابط آنها را در پژوهشهای اندیشمندان اجتماعی بررسی کنیم. هرگاه شمار زیادی از مردم یک جامعه برداشت مشخص ازمسائل اساسی و عمومی زندگی جمعی داشته باشند افکار عمومی پدید میآید افکار عمومی به آن نوع افکاری گفته میشود که بر اساس حوادث و اتفاقاتی که در جامعه روی میدهد به صورت جو مسلط برمردم تاثیر میگذارد از نظر تاریخی کهنترین مطلبی که درباره افکار عمومی بیان شده است متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح است که در آن هر دوت از زبان یک ایرانی به نام اوتانس سخنانی را نقل میکند
ارسطو در کتاب سیاست خود اشاره مستقیم به افکار عمومی میکند و سیسرون یک قرن پیش از میلاد مسیح خطاب به سنای روم چنین میگوید در برابر سرزمین کاتیلینا پشتیبانی ملت از آن شماست و ماکیاول در این باره میگوید مهم این است کسی که شایسته محبت هست که از هر چیز نیرومندتر است باشد و پاسکال فیلسوف فرانسوی افکار عمومی را ملکه جهان میداند ناپلئون بنا پارت امپراتور نیرومند فرانسه در این موردمیگوید حکومت را میتوان بازور و سرنیزه بدست آورد اما برای حفظ آن ناچار باید به افکار عمومی تکیه کرد از قرن هجدهم به این سو بر خلاف نظریات گذشتگان که پدیده افکار عمومی را دارای ویژگیهای مرموز و غیر قابل درک میدانستند متفکران جدید نه تنها آن را قابل درک بلکه قابل کنترل و هدایت میدانند آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا در قرن نوزدهم میلادی در یک سخنرانی میگوید:
افکار عمومی همه چیز است وجودش دلیل موفقیت دولتمردان است و بی آن هیچ سیاست مداری پیروز نمیشود گابریل تارد اندیشمند فرانسوی افکار عمومی را چنین توصیف میکند: عقیده برای مردم به مثابه روح است در جان به عبارت دیگر افکار عمومی مجموعه از داوریهای مردم درباره مسائل روز است که مورد پذیرش بیشتر مردم جامعه است» وی ضمن بررسی نقش مطبوعات و تاثیر آن در افکار عمومی میگوید «کلمات بالدار روزنامه هم اکنون مرزهایی را میپیماید که در گذشته صدای مشهورترین سخنوران از آن فراتر نمیرفت» والترلیپن روزنامه نگار و مفسر سیاسی آمریکا کتابی تحت عنوان «افکار عمومی» دارد وی در این کتاب ضمن بر شمردن اهمیت افکار عمومی و چگونگی شکل گیری آن و نقش آن در جوامع کنونی برای نخستین بار اصطلاح تفکرهای قالبی را در میان مردم باب کرده است او میگوید: تا زمانی که پی نبردهایم مردم به گمان خود بر مبنای چه دانستههایی دست به عمل میزند نمیتوانیم مفهوم اعمال آنها را کاملا درک کنیم
اثر دیگر مربوط به فردیناندتونیس جامعه شناس آلمانی است که تحت عنوان اجتماع و جامعه در سال 1935 منتشر شد او در این کتاب از روزنامه بزرگ یاد میکند و معتقد است که مطبوعات یکی از ارکان افکار عمومی است و از جهاتی نیرومندتر از قدرت دولت و ارتش است زیرا میدان تاثیر افکار عمومی مانند قدرت ارتش و بروکراسی به مرزهای یک کشور محدود نمیشود بلکه به سوی جامه جهانی گرایش دارد. از نیمه دوم قرن بیستم بر اثر گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت و رشد شتاب امیز رسانهها پژوهشهای گوناگونی در این حوزه انجام گرفت که معروفترین آنها کتاب برگزیدگان قدرت اثر رایت میلز است ملیز در این کتاب آورده است ایالت متحده آمریکا در راه ایجاد یک جامعه توده وار مسافت قابل ملاحظهای را پیموده است پایان این را همان طور که در آلمان نازی و شوروری سابق دیدیم به نظام استبدادی منتهی خواهد شد او با استناد به چهار خصلت جامعه توده وار آن را از یک جامعه عامه متمایز میکند
1- تعداد کسانی که ابراز عقیده میکنند بسیار کمتر از کسانی است که دریافت عقیده میکنند. 2- ارتباط به نحوی سازمان مییابد که برای فرد مشکل و حتی غیر ممکن است که فوری یا به طرز موثر ادای پاسخ کند. 3- صورت عمل پذیرفتن افکار تحت نظارت مقامات است. 4- توده در برابر نهادهای رسمی جامعه هیچ گونه استقلالی ندارد همچنین یورگنهابرماس اندیشمند معاصر در یکی از کتابهای مشهور خود به نام فضای عمومی با تجزیه و تحلیل مطبوعات و افکار عمومی در دوران انقلابهای دموکراتک نتیجه گرفت که وسایل ارتباط جمعی که تحت تاثیر استیلای سرمایه داری در قرن نوزدهم از مسیری که در دوران انقلابهای دموکراتیک داشتند منحرف شدهاند و زیر سلطه گروههای سرمایهداری و در جهت حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خاص هیات حاکمه فضای عمومی را مسموم و افکار عمومی را منحرف کرده و به سوی مشروعیت دادن به نظام حاکم کشیده شدهاند.
فصل اول دیدگاه های فردیناند تونیس فردیناند تونیس Ferdinand Tonnies فیلسوف و جامعه شناس آلمانی ، در سال 1855 در«شلسویک» متولد شد. او در سال 1881 به سمت استاد فلسفه در دانشگاه «کیل» منصوب شد؛ اما به سبب عدم توفیق درس هایش در سال 1887 به انزوا پناه برد و پس از 26 سال مطالعه و تحقیق مجدداً در سال 1913 زندگی دانشگاهی خود را با سمت استادی رشته اقتصاد سیاسی آغاز کرد . اما فعالیت های دانشگاهی او دیری نپایید و سرانجام در سال 1916 با کناره گیری از تدریس ، تمام وقت خود را صرف تحقیق کرد. در سال 1909 به عنوان رئیس انجمن جامعه شناسان آلمان انتخاب شد . ازجمله آثار برجسته وی «اجتماع و جامعه» Communaute et Societe است که وضع جامعه نوین را با توجه به انواع جدید ارتباطات، مطالعه و توجیه می کند.
به عقیده او ، علت تغییر و تحولاتی که در جوامع مختلف انسانی روی می دهد ، بیش از هرچیز ناشی از انواع روابط میان افراد است. وی معتقد است که در دنیا دو نوع گروه انسانی وجود دارد: گروهی که اجتماع نامیده می شود و گروهی که به جامعه معروف است. طبقه بندی دوگانه او براساس نوع اراده افراد و رابطه های ناشی از آن استوار است. 1- اجتماع: «تونیس» اجتماع را به عنوان نوعی زندگی اجتماعی آلی «ارگانیک» تعریف می کند؛ در حالی که «جامعه» را نوعی زندگی مصنوعی و مکانیکی می داند. به اعتقاد او گرایش تحول از اجتماع به جامعه و از فرهنگ به تمدن است. «تونیس» معتقد است که در گروه های کوچک انسانی ، افراد دارای اراده «ارگانیک» یا آلی هستند و هر فرد انسانی ، به عنوان عضوی از اعضای اجتماع ، به طور خود انگیخته ، وظایف خویش را انجام می دهد. در این گروه ها ، روابط افراد جنبه طبیعی، غریزی و عاطفی دارد؛ در صورتی که در گروه های بزرگ انسانی ، اراده افراد ، سنجیده و حساب شده است و هر فرد در کنار افراد دیگر ، برای پیشبرد منافع و مقاصد خویش و دستیابی به موفقیت بیشتر و ارضای جاه طلبی هایش تلاش می کند. بدین ترتیب در گروه های کوچک که «اجتماع» نامیده می شود ، بین افراد پیوندها و رابطه های طبیعی، خونی و خانوادگی برقرار است و افراد به علت محدودیت مکانی و جمعیتی گروه ، همدیگر را می شناسند .
2- جامعه: به عقیده «تونیس» در گروه های بزرگ انسانی که جامعه نامیده می شوند، به سبب فراوانی و گوناگونی جمعیت، روابط طبیعی، خانوادگی و همبستگی های قبیله ای و قومی موجود نیست و افراد کثیری که در سرزمین وسیعی با هم زندگی می کنند ، فقط هدفها و منافع معینی را پی می گیرند. در چنین جامعه ای ، عقل و اندیشه، احساس و عواطف را تحت الشعاع قرار می دهد. اصلی که در این جامعه بی کم و کاست مراعات می شود، سازش حسابگرانه وسایل و هدفهاست و همین اصل است که بنیان قوانین مبادله «بازرگانی و صنعت» را تشکیل می دهد. در این نوع جوامع که تکامل آن را در سرمایه داری می یابیم ، روح حسابگرانه چنان رشد می کند که هرکس برای خودش وجود دارد و افراد، واحدهایی هستند که عملاً می توانند جای یکدیگر را بگیرند. در این جوامع، مالکیت خصوصی محترم است و افراد برای کسب مال بیشتر، به سوی انواع وسایل و حرفه ها و فعالیتها مانند تجارت و صنعت کشیده می شوند. این جوامع، به علت فراوانی فعالیتها روابط مادی افراد، نیاز به تشکیلات اجتماعی منظم ومقررات حقوقی خاصی پیدا می کند. در این گروه ها روابط اقتصادی اعضای گروه نیز مانند روابط انسانی آنها، بر تعاون و همکاری استوار است و به سبب همبستگی های انسانی و اشتراک منافع ، مالکیت خصوصی نیز وجود ندارد.
تونیس» از نظر تاریخی، اواخر قرون وسطی را به عنوان نقطة عطف تحول زندگی اجتماعی معرفی می کند. او معتقد است که اگر چه در قرون وسطی، روح اجتماعی بر روح جامعه ای غالب بوده است، با این همه، بذرهای خودگرایی جامعه نیز در همین دوره افشانده شده است. هنوز نیز بقایای مهمی از روح اجتماعی در شرق و جنوب دنیای ما بجا مانده است و این در حالیست که روح حسابگری «جامعه»، قسمتهای غرب و شمال را فراگرفته است که نمونه های بارز و نمایان آن در مراکز شهری کشورهای صنعتی دیده می شود. 3- آینده نگری: دیدگاههای تونیس درباره تحولات آیندة جامعه انسانی بسیار مبهم است. او با آنکه به ماتریالیسم تاریخی وفادار است و در روند پیشرفت سرمایه داری، نوعی عصیان و خودخواهی ناشی از جامعه را پیش بینی می کند دلبستگی خود را به سوسیالیسم پنهان نمی دارد، ولی سوسیالیسمی را که او جستجو می کند بر اصول زندگی و روابط گروه های کوچک اجتماعی استوار است که در شرایط کنونی ایجاد آنها نوعی بازگشت به گذشته محسوب می شود. در عین حال، نظریات انتقاد آمیز «تونیس» دربارة جوامع صنعتی معاصر، بسیار جالب است و می توان گفت که او در این زمینه،
پیشاهنگ جامعه شناسان انتقادگر معاصر، همچون «دیوید رایزمن» و «هربرت مارکوز» Herbert Marcuse که دارای تمایلات مارکسیستی هستند و از جنبه های منفی جامعه صنعتی به شدت انتقاد می کنند، به شمار می آید. به طور کلی «تونیس» را می توان یکی از پیشروان نظریه تحول جدید به حساب آورد. آینده نگری مبهم او در عین حال شامل تزلزل فرد گرایی حسابگرانة انسان قرن نوزدهم و دگرگونی عمیق روابط اجتماعی و ظهور نسل جدید است. کتاب اجتماع و جامعه تونیس که مهمترین اثر او به شمار می رود، آخرین بار در سال 1935 یعنی هنگامی منتشر شد که هنوز نقش اجتماعی رادیو به خوبی آشکار نشده بود و تلویزیون نیز به بازار نیامده بود و او هنوز اطلاع چندانی از نقش مهم رادیو و بویژه تلویزیون در تشکیل افکار عمومی نداشت. بنابراین، پیوسته برای نمونه از روزنامة بزرگ یاد می کند. آنچه او درباره مطبوعات می گوید، درمورد وسایل گفتاری و دیداری (رادیو و تلویزیون) نیز صدق می کند.
وی معتقد است که روزنامه ها، اندیشه ها و افکاری را به صورت جالب و موثر تهیه و عرضه می کنند. مطبوعات، رکن اصلی افکار عمومی را تشکیل می دهد که از بسیاری جهات قابل مقایسه با قدرتی است که دولت ها در ارتش و سازمان های اداری متمرکز کرده اند و گاه حتی از آن نیز برتر است. دامنه تاثیر افکار عمومی، مانند قدرت ارتش و بوروکراسی به مرزهای ملی محدود نمی شود و ماهیتاً به سوی جامعه بین المللی گرایش دارد که در آن، کثرت دولتها و حکومتها در یک حکومت واحد جهانی از بین خواهد رفت، حکومت واحدی که وسعت آن برابر با بازار جهانی خواهد بود و رهبری آن را متفکران، دانشمندان و نویسندگان بر عهده خواهند گرفت و در آن از وسائل قهریه مادی خبری نیست. به عقیده تونیس افکار عمومی می تواند به عنوان مظهر «اخلاقیات جامعه» در سطحی عالی تر از دولت قرار گیرد. تونیس معتقد است که تمدن شهری فعلی با شرایط و اوضاع و احوال خاص «جامعه ای» خود در برابر تحرکی که افکار عمومی و روشنگرانه از طریق
وسایل ارتباط جمعی پدید آورده اند، بیهوده در تلاش اصلاح خود می باشد و بدون تردید تا زمانی که این تمدن در راه فرد گرایی حاکم بر جوامع کنونی به سر می برند، به چنین تحولی دست نخواهد یافت؛ زیرا سعادت و خوشبختی از دست رفته در صورتی به این جوامع باز خواهد گشت که افکار عمومی با بازگشت به سرچشمه های زندگی «اجتماعی» گروه های کوچک به نو آفرینی و دوباره سازی جوامع بپردازند. . تونیس در این باره می گوید که در حال حاضر، کلیه مظاهر فرهنگ انسانی به نوع خاصی از تمدن اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است و تنها با بهره برداری از ریشه های اصلی این فرهنگ که هنوز نیز به طور پراکنده باقی است، می توان شرایط اجتماع قبلی را احیا کرد و یک فرهنگ نوین پدید آورد.
4- نتیجه گیری و خلاصه: بنابراینمی توان چنین نتیجه گیری کرد که اگرچه اصول جامعه شناختی این دانشمند، در مجموع مورد تردید است ولی او از نخستین جامعه شناسانی است که، به برخی از مسائل جامعه جدید اشاره کرده است. او حتی پیش از «دیوید رایزمن» جامعه شناس آمریکایی و بی آنکه شاهد توسعه جامعه صنعتی و رشد محیط های شهری بعد از جنگ جهانی دوم باشد، توانسته است آغاز یک دگرگونی عمیق در جهان غرب را تشخیص دهد و برای بازسازی جوامع صنعتی، به جای آنکه سیر اولیه با خواستها و نیازهای دنیای وسیع معاصر باشد؛ دنیایی که تحت تاثیر پیشرفتهای علم و فن، روابط فردی اجتماعی گذشته را از دست داده است و همبستگی های انسانی تازه ای را جستجو می کند. به طور کلی ویژه گی های مراحل دوگانة فردیناند تونیس به شرح زیر است:
1- در مرحله اجتماع، رابطه فیزیکی، پیوند «خونی» غریزی و عاطفی است و افراد به علت محدودیت مکانی و جمعیتی گروه، همدیگر را می شناسند، روابط اقتصادی اعضای گروه، مانند روابط انسانی آنها بر تعاون و همکاری استوار است و سبب همبستگی های انسانی و اشتراک منافع و مالکیت دسته جمعی بر زمین می شود. خدایان و اماکن مقدسه و مظاهر مورد پرستش، عامل پیوند دهنده آنها به شمار می روند. 2- در مرحله جامعه، به سبب افزایش و گوناگونی جمعیت، روابط طبیعی و همبستگی قبیله ای و دودمانی موجود نیست. « در این مرحله هرکس برای خود زندگی می کند، حسابی جدا از دیگران دارد. عرصه های فعالیت و قدرت افراد به طرز فاحشی تفکیک شده اند؛ به طوریکه هرکس از تماس افراد دیگر با عرصه خاص خودش جلوگیری و از پذیرش دیگران در این عرصه خودداری می کند. در چنین شرایطی، نه کسی حاضر است چیزی را برای خاطر فرد دیگری ببخشد یا تولید
کند و نه رغبت دارد بدون اکراه چیزی را به دیگری بدهد، مگر آنکه دهش به ازای هدیه یا کاری باشد که او بتواند آن را دست کم هم ارز و برابر با چیزی که خودش داده است، تلقی کند.» به طور کلی در مرحلة جامعه ای، عقل و اندیشه احساس و عواطف را تحت الشعاع قرار می دهد و ارتباط اندیشیده و حساب شده می شود.
دیدگاههای دیوید رایزمن فصل دوم دیدگاههای دیوید رایزمن دیوید رایزمن David Riesman جامعه شناس آمریکایی در فصل اول کتاب معروفش «انبوه تنها» که در سال 1950 منتشر شد، تاریخ تحول جامعه انسانی را به سه دوره تقسیم می کند که بر اثر گذشت زمان، هر یک جایگزین دیگری می شود. دور اول ، جامعه باستانی یا سنتی؛ دوره دوم، جامعه فرد گرایی، دوره سوم، جامعه مصرف گرایی و فراوانی است. او معتقد است که در حال حاضر ، جوامع صنعتی به جامعه ای از گونه سوم که بر دوره ای از رفاه اقتصادی و زمینه ای از «وفور» انطباق دارد، رهسپارند. رایزمن جامعه شناسی انتقاد گر است که مانند «فردیناند تونیس» به ماتریالیسم تاریخی وفادار مانده و می کوشد آن را با شرایط جدید تطبیق دهد.
همان گونه که مارکس بر عوامل اقتصادی تکیه می کند و تونیس می کوشد موجودات انسانی را از طریق خواستها و اراده هایشان بررسی کند، رایزمن نیز سعی دارد «تعادل جمعیتی» را عامل زیر بنای کلیة تحولات اجتماعی معرفی کند. با این تفاوت که رایزمن بر خلاف آن دو ، در نظریه خود تجدید نظر می کند و در تحلیل نهایی، به جای عامل جمعیتی، وسایل ارتباطی و شیوه های پخش نوین اطلاعات و دانش های بشری را عامل تعیین کننده اعلام می دارد. بنابراین، سه دورة تحول جامعه انسانی از نظر رایزمن عبارتند از: جامعه باستانی یا سنتی به عقیده رایزمن، نخستین مرحلة تاریخ جوامع بشری همان است که به آن جامعة باستانی یا سنتی می گویند. نمونه های بارز آن بسیاری از جامعه های جهان سوم هستند که در آنها هنوز اقتصاد فقر یا اقتصاد کمیابی حاکم است.
در این نوع جوامع ، میزان زاد و ولد بسیار بالاست؛ که بالا بودن میزان مرگ و میر ات حدّی آن را جبران می کند و تا حدودی از این طریق، میان جمعیت و قلّت یا کمیابی منابع تعادل ایجاد می شود. در این مرحله، «جامعه بی چون و چرا از آداب و رسوم و سنتها پیروی می کند؛ گذشتگان عملاً بر جامعه حکمروایی دارند و جان کلام آنکه، سنت، عامل اصلی نظارت اجتماعی محسوب می شود.» به عقیده رایزمن این قدرت و نیروی آداب و رسوم است که خلاقیت فردی را از میان می برد و یا دست کم او را پایبند گذشته نگه می دارد. از نظر تاریخی این دوره از جوامع انسانی را عصر نفسانیات تخیلی و اسطوره ای می نامند که در میان افراد نوعی جمع گرایی نا آگاهانه و یا نوعی وابستگی کندویی به خانواده، طایفه و قبیله وجوددارد که می باید پس از هزاران سال به جمع گرایی آگاهانة اجتماعی مبدل شود.
این پدیده (به عقیده رایزمن) از آنجا ناشی می شود که این جوامع با افزایش بالقوه شدید جمعیت روبرو هستند که در نتیجه سنتها سبب از میان رفتن بخشی از آن به انحای گوناگون «قربانی، جنگ، زنده به گور کردن بچه ها و رها کردن پیران» می شود. بدیهی است که چنین جامعه ای نمی تواند بدون داشتن قواعد بسیار محکم و لازم الاجرا به حیات خود ادامه دهد. به عقیدة او ثبات و پایایی رسوم و ساختهای اجتماعی در دنیای باستانی یا سنتی، لزوماً از ثبات نسبی رابطه میان جمعیت و غذا و منابعی که در اختیار دارد، ناشی می شود. بدین ترتیب، او معتقد است که این جوامع موجد پیدایی «انسان از سنت هدایت شده»2 است. جامعة فرد گرایی دومین مرحله ای که رایزمن در تحول جامعه انسانی باز می شناسد، مرحله ای است که «از درون هدایت می شوند». گذار از مرحله سنتی به این مرحله منوط به جهش یا انقلابی است که به قول رایزمن چند قرن طول می کشد و عصر روشنگری و جنبش اصلاح مذهب، انقلاب صنعتی و نیز انقلابهای سیاسی قرن هجدهم، نوزدهم و بیستم را در بر می گیرد.
رایزمن، مرحله از درون هدایت شده را در مقایسه با مرحله پیشین عصر فردگرایی می شناسد و علل این تحول را بر اثر تغییراتی میداند که در تعادل جمعیت پدید می آید. در این دوره، جمعیت فزونی می گیرد و طول عمر انسانها در پرتو پیشرفتهای پزشکی و بهداشتی بالا می رود؛ اما این امر به کمیابی مواد غذایی نمی انجامد، بلکه برعکس با پیشرفتهای صنعتی در زمینه کشاورزی، منابع مورد نیاز انسان فراوانتر می شود. در چنین شرایطی، عدم تعادلی که بر اثر بالا رفتن میزان زاد و ولد و کاهش میزان مرگ و میر در وضع جمعیت پدید می آید و همچنین بهبود نسبی شرایط زندگی مردم، ایستایی اجتماعی و واکنش های مکانیکی مردم نسبت به فشار سنت ها که از ویژه گی های مهم جوامع پیشین بود، به تدریج از میان می رود.
در چنین دورانی نفسانیات انفرادی واقع گرا (تجربی) پدید می آید که سرآغاز جدایی فرد از جمع است و ساختن گرایش های خودخواهانه و سودورزانه که با آموزش افراد برای آشنایی با روش های جدید زندگی و منطبق ساختن آنان با شرایط محیط همراه است. در چنین جامعه ای، افراد ضمن برخورداری از قابلیت تطابق زیاد با دگرگونی های محیط پیرامون خود ابتکارهای فردی آنها نیز برانگیخته و همبستگی و تعلق اجتماعی لازم با کل اجتماع نیز در آنها حفظ می شود. این امر با آموزشی که بزرگسالان در بطن خانواده به کوچکترها می دهند، رشد می کند و به سوی هدفهای عمومی تر هدایت می شوند. در اینجا فرامین و تعهدات و وظایف از سوی سنتهای معتبر دیکته نمی شوند، بلکه منشهای فردی در شرایط مختلف نقش مهمی را ایفا می کنند.
سنت در این جامعه تا حدودی اهمیت خود را حفظ می کند؛ اما نه به عنوان ابزاری برای جذب ابتکارهای فردی، بلکه برای ایجاد همبستگی میان فرد و جمع در جامعه ای که منزلتها و نقشها بر اثر تقسیم کار اجتماعی و وجود قشرها و طبقات مختلف اجتماعی، گوناگون شده است. جامعة مصرف و فراوانی در مرحله سوم جامعة انسانی رایزمن، جامعه فردگرا، جای خود را به جامعه نوین و نوع دیگری می دهد. به عقیده رایزمن در جامعه نوین، خصلت انسان از «برون هدایت شده»5 جانشین انسان از «درون هدایت شده» می شود. این مرحله از زندگی اجتماعی هم اکنون در کشورهای بسیار پیشرفته و صنعتی که بر دوره ای از رفاه اقتصادی و زمینه ای از وفور انطباق دارند دیده می شود و نُمودهای آن را می توان بویژه در میان طبقة متوسط کارمندان و بوروکراتها به خوبی مشاهده کرد.
«در چنین جوامعی، دیگر این نگرش که باید تولید کرد و صرفه جویی نمود، اهمیت چندانی ندارد. در عوض باید سرمایه ها را به کار انداخت؛ زیرا در چنین شرایطی وجود دیگران برای فرد مساله اصلی است؛ و زندگی هر فرد چه در زمینه عاطفی، چه در زمینه مادی به وجود دیگران بستگی دارد. بنابراین فرد، پیوسته ناچار است خود را با دیگران انطباق دهد و از تمایلات و انتظارات آنها پیروی کند.»6 به عقیده رایزمن گذار به این نوع جامعه، با نوعی انقلاب همراه است که چارچوب آن در انتقال از حالت تولید به حالت مصرف است. «رایزمن» بار دیگر برای توجیه این مرحله از تحول دست به دامان عامل جمعیت می برد. با این تفاوت که در این مرحله، به علت پیشرفتهای علمی و بهداشتی میزان مرگ و میر در جوامع بسیار پیشرفته صنعتی پایین می آید؛ اما چون به موازات آن از شمار زاد و ولد کاسته می شود، جمعیت افزایش پیدا نمی کند و بار دیگر میان این دو پدیده تعادل به وجود می آید. ولی این بار، «رایزمن» ناچار می شود در کنار عامل جمعیتی از عوامل موثرتر، به ویژه پیشرفتهای تکنیکی و تحولات اقتصادی ناشی از آن سود جوید.
نتیجه گیری و خلاصه رایزمن معتقد است در این سه مرحله از زندگی اجتماعی، سه نوع انسان متناسب با آن وسایل ارتباطی و. بیان جمعی نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند. از دیدگاه او تربیت فردی در مرحلة نخست، از طریق حماسه ها، و افسانه ها و اسطوره ها شکل می گیرد که به صورت شفاهی به افراد منتقل می شود و نقش این نوع تربیت همزمان، هم سنتها را متذکر می شوند و هم نشان می دهند چطور قهرمانان بزرگ و استثنایی می توانند جاودانه شوند. در مرحله دوم، یعنی مراحل هدایت از درون، انتقال میراث«میراث فرهنگی» از طریق نوشتار به ویژه چاپ که انگاره های فردی را رواج می دهند، انجام می گیرد. در حالیکه اسطوره ها و حماسه ها با حلقه زدن بر گرد اجاق قبیله بازگو می شد و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردید، کودکان عصر انسان از درون هدایت شده کتاب خود را در انزوا و در خلوت و یا در گوشه ای از اتاق خود می خوانند. در مرحله سوم یعنی مرحله ای که اکنون در برابر چشمان ما آغاز شده است، این وسایل ارتباط جمعی هستند که افراد را می سازند؛
آن هم نه در میان جمع خانواده و یا در گوشه عزلت، بلکه در میان گروه دوستان و همسالان. این آموزش در تمام طول زندگی انسان تداوم می یابد، روزنامه، رادیو و تلویزیون دائماً این افراد کلیشه ای و متحدالشکل تودة تنها را هدایت می کنند و رفتار آنها را نظم می بخشند. بنابراین ویژگیهای مراحل سه گانه رایزمن به طور خلاصه به شرح زیر است: مرحله اول، ذهنیت تخیلی و اسطوره ای، نظام اجتماعی دودمانی و قبیله ای، جمع گرایی ناآگاهانه و بدوی و وابستگی به طایفه و قبیله جنبه کندویی و ارتباط شفاهی است، واکنش انسان از سنت هدایت شده در مقابل فشار سنتها مکانیکی و در مجموع فاقد خلاقیت و ابتکار است. مرحله دوم ذهنیت انفرادی و واقع گرا، بر اثر اختراع خط و کتابت به ویژه چاپ که «باروت روح» آدمی است،پدید می آید. در این دوره، فردگرایی به سرعت بسط می یابد و حاکمیت پدرسالاری به ضعف می گراید؛ تفکر تجربی جای احتیاجات انتزاعی منطقی را می گیرد و علوم طبیعی به رقابت با الهیات بر می خیزد؛
مصلحت فرد بر مصلحت جمع پیشی می گیرد و روند جدایی فرد از جمع و خود خواهی او به اوج می رسد و در نتیجه، انسان از درون هدایت شده پا به عرصة وجود می گذارد. مرحله سوم که اینک ما شاهد آن هستیم، با ظهور و شکوفایی وسایل ارتباط جمعی همراه است. در این مرحله، فرد بار دیگر به جمع گرایی رشد یافتة اجتماعی و آگاه می رسد و نسبت به امور و وسایل، دیدی کلی پیدا می کند، و انسان از بیرون هدایت شده در دامن چنین شرایطی پدید می آید.
ایده های مک لوهان به ما کمک می کند تا دنیای مدرن را بهتر درک کنیم این که چرا جهان اینگونه است چرا به این شکل تغییر کرده و چرا انسانها همراه با آن تغییر می کنند. جوامع بیشتر بر اثر ماهیت وسایل ارتباطی شکل گرفته اند تا در نتیجه محتوای ارتباط به عقیده او وسیله نه تنها از محتوای پیام جدا نیست بلکه به مراتب مهمتر از خود پیام نیز هست و بر آن تاثیرگذار است. مک لوهان تحول جامعه انسانی را به 3دوره تقسیم می کند که در هر دوره نظام ارتباطی خاصی حاکم ات که شامل:1-شفاهی،2-مارکنی،3-دهکده جهانی 1
-عصر ارتباط شفاهی وزندگی دودمانی و قبیله ای(شفاهی) طبق نظریات مک لوهان؛نخستین مرحله زندگی اجتماعی انسانفدوره تمدن های ابتدایی فاقد کتابت است که ویژگی هایی نظیر برتری تسلط بیان شفاهی و دریافت شنیداری است.این دوران را دوران دودمانی و قبیله ای می خواند که در آن انسان در یک مجموعه ی هماهنگ و طبیعی می زیسته است.پیوندها درون قبیله ای بوده است و افراد به صورت طایفه ها و قبیله های کوچک زندگی می کرده اند که در این مرحله زندگی اجتماعی همچنان که نشانه های آن بودند در برخی کشورهای عقب مانده یافت می شود.افراد بی سوادند و اندیشه آنها بدون هیچ گونه نظمی رشد پیدا می کند و اطلاعات سینه به سینه منتقل می شوند.
2-عصر ارتباطات کتبی و چاپی و جامعه فردگرا(مارکنی): با اختراع خط و کتابت به ویژه الفبای صوتی توازن پیشین به هم خورد و برتری حس بینایی نسبت به مابقی حواس آشکار گردید و محتوای تفکر بشر تغییر یافت.بی تردید تمدن خط و کتابت تا مدتها زیر نظر زبان شفاهی بوده است.با اختراع چاپ دوران تمدن بصری آغاز شد که می توان آن را کهکشان گوتنبرگ نامید که شامل مجموعه ای پیچیده از پدیده های فرهنگی که بر اثر اختراع گوتنبرگ پدید آمده است می باشد.دستگاه چاپ به حوزه های دیگر صنعت الهام بخشیده و موجب توسعه آنها شد که در پرتو آنها اروپا به صورت یک قدرت صنعتی در آمد و به اتکا آن 4قرن بر دنیا حکمرانی می کردند.به نظر مک لوهان، چاپ کتاب سرآغاز عصر و صرف و نخستین محصول جامعه ی مرف است که باعث مطالعه ی شخصی ، تقویت و استدلال و فردگرایی و خودگرایی شده است.او با نگرشی بدبینانه به آثار چاپ در جامعه ، چاپ را یک گناه اصلی انسانی و سرچشمه ی تمام بدبختی های ناشی از تمدن صنعتی است چون اختراع چاپ انسان را از محیط صمیمی زندگی قبیله ای بیرون رانده و گرفتار قیدوبند نظام زندگی مکانیکی و صنعتی کرد.
3-عصر ارتباط الکترونیک (دهکده جهانی): در سومین دوره زندگی اجتماعی انسان ،عصر چاپ و زندگی فردگرایی در برابر پیشترفت و گسترش وسایل ارتباطی الکترونیک مانند رادیو و تلویزیون و سینما در حال زوال است .وی معتقد است:در حضور وسایل الکترونیکی به ویژه تلویزیون و دستگاههای پیچیده محاسبه گر سرانجام همه چیز را دگرگون کرده حتی شهرها را ،در زمانی نه چندان دور،حتی هم اکنون در بعضی نقاط جهان دیگر شهری وجود ندارد ،به هر بزرگراهی که وارد می شویم،خبر از آن می دهند که روزنامه ها ،گیرنده هاو...در اختیار ما خواهند بود .به قول مک لوهان ،در پرتو وسایل ارتباط الکترونیک،چهره کار و زندگی اجتماعی دگرگون می شوند؛ جوامع و ملت ها به هم نزدیک می گردند و در نهایت،دهکده ای به پهنای کره ی ارض پدید می آید که او آن را اصطلاحا«دهکده جهانی» می نامد.وی برای تلویزیون به خاطر افزودن بیان تصویر نقش بسیاری قائل است و می گوید:تلویزیون قادر است نه تنها در یک کشور ،بلکه در سراسر یک منطقه و حتی در یک قاره «جوی احساس برانگیزد»پدید آورد.
ایران در سه کهکشان مک لوهان: محسنیان راد به بررسی وضعیت ایران در سه کهکشان ارتباطی مک لوهان و ایرانیان این اقامت غربی ها در کهکشان های سه گانه ی مک لوهان و ایرانیان از یک طرف و کیفیت این اقامت از طرف دیگر،سبب یک سری ویژگی های اجتماعی در زمینه ی ارتباطات انسانی در این سرزمین شده است.فرضیه ی وی چنین است که بدون در نظر گرفتن متغیر سواد ،شاید بتوان کم توجهی نسبی ایرانی ها را به پیام های مکتوب ، چه در حد روزنامه ،مجله،کتاب و چه گزارشهای اداری،نامه نگاریو...ناشی از عواملی از جمله همین عامل عدم اقامت کافی در کهکشان گوتنبرگ دانست.وی برای بیان فرضیه ی خویش دست به بررسی کمی مدت زمان اقامت در سه کهکشان شفاهی،مارکنی،وگوتنبرگ می زند و این کمیت ها را مبنای قضاوت درباره ی ویژگی های اجتماعی در زمینه ارتباطات انسانی می کند.در ابتدا وضعیت اقامت های مختلف ایرانیان را در سه کهکشان مذکور و سپس به بررسی قضاوت های وی دست می زنیم .کهکشان اول کهکشان شفاهی بود که از دور دست تاریخ آغاز وتا سال 717 شمسی (1436م) ادامه داشت.بعد، عصر زندگی در کهکشان گوتنبرگ آغاز شد.مسافران آن کهکشان 380سال در آنجا ماندند و بعد سومین سفر را آغاز کردند ؛ سفر یه کهکشان مارکنی،و هنوز نیز در آنجا هستند.ابتدا وضعیت اقامت ایران در کهکشان شفاهی بررسی می شود
که مجموعه پیام های نوشتاری سرزمین ایران به هنگام ورود به کهکشان گوتنبرگ پایین است.مجموع کتب خطی تا دوران قاجار در کتابخانه های ایران حدود48هزارجلد است.اروپا در سال 1436م به همتگوتنبرگ وارد کهکشان جدید شد.در فاصله ای کوتاه چاپخانه ها در اکثر کشورهای اروپایی به کار افتادند و علوم به سرعت همه گیر شد. ما ایرانی ها خیلی دیر تصمیم به چنین مهاجرتی گرفتیم.ارامنه ی اصفهان190سال بعد با آوردن ماشین چاپ در سال 1680م از روسیه نخستین کتاب مذهبی به زبان ارمنی را چاپ کردند.ایرانیان فارسی زبان381سال بعد از اروپا با آوردن نخستین چاپخانه ی فارسی در تبریز در سال1817م وارد این کهکشان شدند.این بعد کمی اقامت بود اگر بخواهیم از نظر کیفی هم بررسی کنیم نخستین روزنامه ی ما به نام کاغذ اخبار در سال 1837م منتشر شد ،در حالی که 215 سال پیش ویکلی نیوز (news weekly) در لندن چاپ می شد.حتی تیتراژ نخستین روزنامه ها نیز قابل بررسی اند .از طرفی نخستین روزنامه های ما دولتی بودند :مانند ”کاغذ اخبار“ متعلق به میرزا صالح شیرازی وابسته به وزارت امور خارجه و ”وقایع اتفاقیه“ متعلق به میرزا تقی خان فراهانی وزیر دربار قاجاریه بودند .
این روزنامه ها دارای تیراژ بسیار پائیینی بودن که هرگز به مردم عادی نمی رسید از طرف دیگر مردم عادی توان مالی خرید آنهارا نداشتن در سال 1920 نخستین فرستنده رادیویی جوان در لندن به کار افتاد وانگلیسی ها وارد کهکشان مارکنی شدن در حالی که 300 سال در کهکشان گوتنبرگ مانده بودن . در سال 1940 اولین فرستنده رادیویی ایران تنها بیست ستال پس از انگلستان به کار افتاد. ایرانی ها با شتاب وارد این کهکشان شدند شاید بر اساس همین شتاب است که علاقه ایرانیان به پیام های مکتوب بسیار اندک است نخستین فرستنده تلوزیون یجهان در سال 1936 م در انگلستان به کار افتاد و اولین فرستنده تلوزیونی ما در سال 1958 میلادی تاسیس شد به همان فاصله کوتاه از تاسیس نخستین فرستنده رادیویی در جهان مادارای فرستنده تلوزیونی شدیم شبکه اینترنت برای نخستین بار در اوایل دهه 1960 به منظور حفظ و حراست از اسرار
دیدگاههای دانشمندان و کارشناسان پیرامون نقش وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم 1-مقدمه ارتباط جمعی به عنوان یک نهاد اجتماعی با دیگر نهادهای موجود در جامعه روابط مبادلاتی متقابل دارد.بدون شک این نهاد اجتماعی در روند تغییرات اجتماعی و رشد اقتصادی عامل مهم تلقی می شود.ارتباطات به معنای عام نشانگر ساختارهای سیاسی،اقتصادی و فرهنگی در یک جامعه مشخص است.در چارچوب اینچنین ساختارهایی است که تعامل اجتماعی میان افراد و در نهایت مشارکت رخ می دهد.این امر صورت نمی گیرد مگر در پرتو نظام جامع ارتباطی – اطلاعاتی که می تواند تا حد زیادی در رفع اختلافات،تضادهای موجود در ارزشها و رفتارهای مردم و فراهم اوردن محیط مساعد برای توسعه ی ملی موثر باشد. 2ـ نقش وسایل اجتماعی در توسعه ، در چشم اندازی میدانی: از جمله پژوهش هایی که درباره نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعه صورت گرفته است، می توان از پژوهش مربوط به دانیل لرنر امریکایی تحت عنوان "گذر از جامعه ی سنتی : نو سازی خاور میانه" نام برد. او در سالهای 1951-1950 از سوی موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه کلمبیا مسؤلیت انجام پژوهشی را در کشور های خاور میانه بر عهده گرفت.او در این پژوهش 1600 نفر از میان مردم کشور های (ایران،مصر،سوریه،ترکیه،لبنان،اردن) را به عنوان جامعه ی نمونه انتخاب کرد و بر اساس ان پرسش هایی پیرامون چگونگی استفاده از وسایل ارتباط جمعی به ویژه رادیو،سینما و مطبوعات راا تنظیم کرد. هدف اصلی او این بود که نشان دهد که استفاده از وسایل ارتباط جمعی تا چه اندازه می تواند نگرش و عقیده مردم را نسبت به توسعه ی سیاسی و اقتصادی و ملی این کشور ها تغییر دهد..
نتایج به دست امده نشانگر ان بود که در جریان تحول خاور میانه دو مرحله وجود دارد: 1-شهر نشینی،با سوادی،اموزش و رسانه های جمعی، انسانهای سنتی و جهان سوم را در معرض جنبه های مختلف زندگی نوین قرار می دهد 2-این تجربیات در نگرش ها و هنجارهای انسان های سنتی تغییراتی پدید می اورد و موجب بالا رفتن سطح ارزو ها و انتظارات انها می شود 3-توانایی یک جامعه ی در حال گذار برای براوردن ارزوها و انتظارات و توقعات مردم سرخوردگی و ناکامی و بی ثباتی در جامعه پدید می اورد. نظر لرنر دایر بر اینکه دسترسی رسانه های جمعی پیش شرط مشارکت در جامعه نوین بوده و رسانه های جمعی مستقیما بر نگرش ها و رفتارهای فردی تاثیر می گذارند نه تنها از سوی منتقدان الگوی سنتی بلکه حتی از سوی بررسی کنندگان الگوی ارتباطی و توسعه ی لیبرالی سرمایه داری نیز به چالش فرا خوانده شده است. لرنر و سایر دانشمندان دریافتند که بین دو موضوع رشد اقتصادی و رشد مسایل ارتباطی از نظر اماری ارتباط بسیار زیادی وجود دارد. به عبارت دیگر با سرعتی که درامد سرانه ی ملی مردم یک کشور افزایش می یابد و افراد بیشتری به سوی زندگی شهری و امکانات ویژه ی ان رو می اورند و از نعمات اجتماع صنعتی برخوردار می شوند. راجرز نشان می دهد که میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی نیز به نوبه ی خود می تواند پیش بینی میزان همدردی شناخت سیاسی،ارمانهای تحصیلی و خلاقیت را ممکن سازد.
گرین برگ در 32 کشور که موضوع مطالعه ی او بودند در بین دو مساله ی سواد و درامد سرانه ی 72 درصد و بین درامد سرانه و توزیع روزنامه ی یومیه 66 درصد ارتباط پیدا کرد. هاربین گزارش کرد که بین میزان ثبت نام اطفال و جوانان در مدارس متوسطه و دانشگاهها و درامد سرانه ی ملی ارتباطی معادل 880 درصد وجود دارد. راىَو می گوید وقتی اطلاعات و افکار نو از خارج به روستاها و دهات دور افتاده و جدا از اجتماعات صنعتی می رسد تغییر و تحول نیز به دنبال ان خواهد امد. شرام همجنین درباره نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعه ی ملی دیدگاه خوشبینانه ای دارد.او می گوید رسانه های جمعی درباره ی میزان و انواع اطلاعاتی که در کشور های در حال توسعه در دسترس مردم قرار دارد می توانند مشارکت کنند. انها می توانند افق ها را گسترش دهند،به انتقال فکر کمک کنند و سطح فکر فردی و ملی را بالا ببرند.انها می توانند همه ی اینها را خودشان مستقیما انجام دهند. انچه در مطالعه ی ویلبر شرام در کشور های جهان سوم حاىَز اهمیت خاص است این است که توسعه اقتصادی جز در صورت تحقق توشعه اجتماعی میسر نیستو توسعه اجتماعی مستلزم بسط اموزش و اطلاعات است. باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی تاثیری قطعی بر روی توسعه ی فرهنگی و از خلال ان توسعه ی اقتصادی خواهند داشت. برای گسترش زراعت و صنعت باید سرمایه گذاری های اجتماعی را رونق بخشید. پاىَولو فریره اندیشمند برزیلی از جمله اندیشمندانی است که در سالهای اخیر با نگرشی انتقادی به الگوهای حاکم غربی در زمینه ی رشد اقتصادی و توسعه ی اجتماعی و نیز نقش ارتباطات در نوسازی کشورهای جهان پرداخته است.او ارتباطات و نظامهای اموزش کنونی را به عنوان شبکه های سلطه گری و تسلیم طلبی خلقها در جهان سوم معرفی می کند.
ساخت سازمان و مدیریت وسایل ارتباط جمعی: 1-مفهوم ساخت در علوم اجتماعی: اصطلاح ساخت که امروزه در علوم اجتماعی بسیار رواج دارد دارای ریشه های بیشماری است. همانگونه که هوبرت توزار جامعه شناس فرانسوی می گوید:مفهوم ساخت دارای ریشه های فراوانی است ولی به یقین می توان گفت که مارکسیسم نظریه ی زبان شناسی سوسور و روانشناسی گشتاتلت در استقرار این مفهوم در علوم اجتماعی سهو بسزایی دارند. تعریف هایی که درباره یاخت بیان شده بسیار متفاوت و گاه متضاد است و اختلاف نظرهای دانشمندان گاه در این باره به مجادله انجامیده که مهمترین ان مجادله ی مشهور بین ژرژ گورویچ و لوی اشتراوس است. ساخت را می توان چنین تعریف کرد:ساخت از مجموعه واحد ها و عناصری که روابط و پیوندهای معینی با هم دارند در درون یک سیستم پدید می اید.یا به عبارت دیگر شیوه ی چفت و بست عناصر و واحد ها در درون یک نظام یا سیستم،هیأت ویا شکلی را پدید می اورد که ان (شکل و هیأت) را ساخت می گویند. 2-مفهوم ساخت در نظام ارتباطی: مفهوم ساخت در ارتباطات پیشینه ای به بلندای بشر تاریخ دارد.بیش از سیصد سال پیش از میلاد مسیح ارسطو فیلسوف و اندیشمند اجتماعی می گوید:در هر ارتباطی 3 عنصر اصلی وجود دارد: گوینده،گفتار و مخاطب.همراه با تحولات جامعه از سادگی به پیچیدگی عناصر تشکیل دهنده ی ارتباط نیز پیچیدگی بیشتری پیدا می کند.چنانکه اختراع چاپ در قرن شانزدهم انفجاری در اطلاعات به وجود اورد و تحولی عظیم در فرهنگ نوشتاری ایجاد کرد و ارتباط شکل و هیأت تازه ای به خود گرفت.با اختراع بی سیم و برقراری ارتباط از راه دور در نیمه ی قرن
نوزدهم انسان به تدریج به کهکشان مارکنی پرتاب شد و این گذار از وسیله ارتباطی نوشتاری به وسایل ارتباطی الکترونیکی تحولی اساسی در عرصه ی ارتباطات پدید اورد و ساختار ارتباطی با عناصری جدید پا به عرصه ی ظهور نهاد.بنابراین می توان عناصر تشکیل دهنده ی ساخت ارتباطی به دو دسته تقسیم کرد: 2-سخت افزارهای ارتباطی 1-نرم افزارهای ارتباطی 1-سخت افزارهای ارتباطی در بر گیرنده ی عناصر مادی پیامها نظیر ماهواره ها،تجهیزات فرستنده،گیرنده و ایستگاههای رله ی ماکروویو هستند 2-نرم افزارهای ارتباطی در مفهوم وسیع ان،مهارتهای فنی و روش های استفاده از سخت افزارها را در بر می گیرند (نظیر برنامه ها،محتواها،مهارتهای انسانی و اموزشی که ارتباطی متقابل با سخت افزارها دارندو هر یک می تواند بر دیگری تأثیر چشمگیر داشته باشد) هر چه میان سخت افزارها و نرم افزارها انطباق و هماهنگی بیشتری وجود داشته باشد اثر بخشی و سودمندی انها در جامعه بیشتر خواهد بود.اما از انجا که وسایل ارتباطی،نهادهای اجتماعی مهمی محسوب می شوند و در با سواد کردن همگان و توسعه ی فرهنگ نقش ارزنده ای دارند مسأله ی مدیریت وسایل ارتباطی و یا به عبارتی ماهیت مدیریتی وسایل ارتباطی از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.در حوزه ی مدیریت نیز وسایل ارتباطی از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.در حوزه ی مدیریت وسایل ارتباطی،رابطه ای میان ثروت و قدرت از یکسو و ارتباط و ازادی در گشودگی اطلاعات از سوی دیگر وجود دارد.ثروت و قدرت به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در مسایل ارتباطی نفوذ می کنند و بر انها چیره می شوند و در گزینش اخبار و اطلاعات دخالت می کنند. از این رو سیاست سازمانهای ارتباطی بر روی سازمانی و تشکیلاتی اثری تعیین کننده دارد که در این مسیر تقریبا با سه نوع مدیریت وسیله ی ارتباطی روبه رو می شویم که هر یک از انها ازادی در ارایه اطلاعات را به گونه ای تفسیر و توجیه می کنند که این سیاست ها به نوبه ی خود دارای معایب و محاسن کم و بیش پنهان و اشکاری است.
وسایل ارتباطی دولتی: وسایل ارتباطی دولتی یا تحت نظارت مستقیم دولت در چنین شرایطی، دولت کلیه ی فعالیت های وسایل ارتیاطی و مدیریت سیستم را از نظر سیاسی و مالی در کنترل شدید خود دارد، تا انجا که سازمان وسیله ای می شود برای حفظ منافع گروه حاکم و مشروع جلوه دادن شرایط موجود،بدون در نظر گرفتن گروههای دیگر و همچنین جلوگیری از انتشار نظریات و مشکلات جامعه،با توجیه حفظ منابع ملی ام هرچه وسایل ارتباط جمعی در درون چارچوب حکومتی دولتی یا ملی تحول یابند جنبه های فرهنگی ان بیشتر خواهد بود. در جوامعی که وسایل ارتباط جمعی در دست دولت است فکر پرورش و تربیت فرهنگی مردم از طریق مطبوعات،رادیو و تلوزیون کاری ظریف و دقیق است.بنابراین یک وسیله ی ارتباط جمعی دولتی که سیاستی جدی دارد غالبا در خود سیاست سهیم است و توجیه کننده ی اقدامات حکومت و در واقع سخنگوی اوست،کمتر از یک وسیله ی ارتباط جمعی خصوصی و تجاری مردم را جذب می کند زیرا هدف یک وسیله ارتباط خصوصی،شکل دادن به مردم و پاسداری از میراث های فرهنگی نیست، بلکه برعکس نوازش و تملق گویی از انها ترغیب و خرید کالای اگهی شده از وسایل ارتباطی است. در یک وسیله ی ارتباط جمعی دولتی حساسیت در مورد سرعت انتقال پیام وجود ندارد و از نظر این نوع وسایل ارتباطی،سرعت عمل در خبر رسانی کار بیهوده ای است که توجه زیادی نسبت به ان معطوف نمی شود؛ زیرا در این نوع نظامهای ارتباطی،از نظر تولید پیام و ارایه ان مراقبتهای ویژه ای انجام می شود و مقررات خاصی بر انها حاکم است که به صورت دیوانسالارانه،نمود عینی می یابد.چنین سیاستی معمولا روش خود را با استفاده از ایدىَولوژی مورد قبول خویش توجیه می کند. در حالیکه در وسایل ارتباط جمعی خصوصی،این نوع مسایل از طریق اموزشهای اجتماعی در افراد نمادین می شود و به صورت خود سانسوری اشکار می گردند.
انواع وسایل در مدیریت ارتباط دولتی الف ) وسایل ارتباط دولتی ب ) وسایل ارتباطی تحت حمایت دولت وسایل ارتباطی دولتی : وسایل ارتباطی دولتی یا تحت نظارت مستقیم دولت ، دولت کلیه فعالیت های وسایل ارتباطی و مدیریت سیستم را از نظر سیاسی و مالی در کنترل شدید خود دارد تا آنجا که سازمان ، وسیله ای می شود برای حفظ منافع گروه حاکم و مشروع جلوه دادن وضعیت موجود ، بدون در نظر گرفتن منافع گروه های دیگر و همچنین جلوگیری از انتشار نظریات و مشکلات جامعه با توجیه حفظ منافع ملی. یک وسیله ارتباط جمعی دولتی که سیاستی جدی دارد غالبا در خود سیاست سهیم است و توجیه کننده اقدامات حکومت و در واقع سخنگوی اوست ؛ کمتر از یک وسیله ارتباط جمعی خصوصی و تجاری مردم را جذب می کند زیرا هدف یک وسیله ارتباط خصوصی شکل دادن به مردم و پاسداری از میراث های فرهنگی نیست بلکه بر عکس نوازش و تملق گویی از آنها به منظور ترغیب و خرید کالای آگهی شده از وسایل ارتباطی است. وسایل ارتباطی تحت حمایت دولت : وسایل ارتباطی تحت حمایت دولت سازمان هایی هستند که مدیران آنها را سر آمدان فرهنگی جامعه تشکیل می دهند. این افراد می کوشند با روش { کژدار و مریز} تعادلی میان اعتماد مردم و گروه های سیاسی و حمایت دولت ایجاد کنند که این امر بتواند در نهایت وحدت ملی را در جامعه تقویت کند.
وسایل ارتباطی تحت حمایت دولت 3 وظیفه اساسی بر عهده دارند : 1 ) انتشار اخبار و اطلاعات لازم برای همه بخش های جامعه 2 ) انتشار پیام های دولت مرکزی در جهت تقویت وحدت ملی در جامعه 3 ) آموزش و بسیج مردم برای توسعه اجتماعی و اقتصادی ج ) وسایل ارتباط خصوصی : وسایل ارتباط جمعی خصوصی که ظاهرا تحت نظارت دولت نیستند می توانند به صورت یک بنگاه تجارتی در آیند. سازمانهای وسایل ارتباط جمعی خصوصی از طریق وجه اشتراک تامین می شوند. از سوی دیگر چنین سازمانی از آنجا که با سیاست حداقل اطلاع رسانی و تفریحی کامل اداره میشود ، در نهایت محتوای برنامه هایش جنبه ی عامه پسند و یکنواخت به خود می گیرد. این سازمان ها برای اینکه دچار محدودیت های مالی نشوند به سوی خواستهای مصرف کننده برنامه یعنی پیام گیر گام بر میدارد. * پژوهش : پژوهش در ارتباط پی جویی علمی در باب فرایند ارتباط می باشد. از نظر تاریخی پژوهش در دو حوزه گسترده انجام گرفته است : 1 – پژوهش در زمینه ارتباطات رو در رو و میان فردی 2 – پژوهش پیرامون ارتباط جمعی
پژوهش در هر دو حوزه انتقال معانی و اندیشه میان افراد است پژوهش در هر دو حوزه انتقال معانی و اندیشه میان افراد است. پژوهش در ارتباط جمعی بر 3 مقوله کلی استوار است. الف ) ارتباط جمعی به عنوان یک نهاد اجتماعی ، سازمان آن ، کنترل اجتماعی آن ،جایگاهش در ساختار و کارکرد اجتماعی ، پیرامون آن ، مسئولیت ها و نمود های آن. ب ) شرایط کارایی و اثر بخشی ارتباط جمعی ، انتخاب مجرا های ارتباطی ، ماهیت ، شناخت پیامگیر ، توجه و میزان رضایت مندی ، مسئله ارسال و انتقال معانی ، نقش گروه های مرجع و ساختارهای گروهها بر موضع گیری پیام گیران. ج ) ماهیت و اثرات ارتباط جمعی ؛ اینکه وسایل ارتباط جمعی در زندگی فردی چه تاثیری دارد و تا چه اندازه در تغییر پایگاه اجتماعی پیامگیر موثر است. 2 ) پژوهش در زمینه ارتباط میان فردی ؛ در این زمینه بیشتر پژوهش هل مربوط به گروه های کوچک ، با تاکید بر ارتباط گر ، مضمون اجتماعی ، مجراهای به کار رفته کنش های متقابل کلامی و غیر کلامی و روان درمانی است. به عبارت دیگر آزمایش در این زمینه بیشتر جنبه آزمایشگاهی دارد. در مجموع می توان گفت که در پژوهش فرآیند های ارتباط روشهای گوناگونی به کار گرفته میشود : الف ) روش تاریخی – انتقادی ب ) روش تشریحی – تحلیلی ج ) سرگذشت پژوهی
د ) مطالب تجربی میدانی ه ) روش عطف ماسبق و ) روش تجربه ء کنترل شده از دیگر سنت های پژوهش در حوزه ارتباط روش تحلیل محتوا و روش پیمایشی است : روش تحلیل محتوا : روشی است که از طریق آن می توان محتوای ارتباط جمعی را به طور عینی و کمی مورد مطالعه قرار داد. تحقیق پیمایشی : این روش عمدتا بر اساس نظر خواهی از افراد و گروه ها در زمینه های گوناگون انجام می گیرد. در مجموع باید گفت که نظر خواهی از ابزارهای شناخت واقعیت های اجتماعی است که ریشه در اواخر قرن 18 دارد. در آغاز این ابزار جدید مشاهده مستقیم مورد استقبال قرار نگرفت اما به تدریج نتایج نظر خواهی در همه جا نمود عینی پیدا کرد : از روزنامه ، رادیو و تلوزیون گرفته تا نشریات ، بنگاه ها و سازمان های خصوصی. امروزه با استفاده از این روش میتوان به واقعیت های پنهان دست یافت.
مقدمه جوامع جدید در برگیرنده ی گروههای عظیم انسانی با سابقه ی قومی ، مذهبی و شیوه های زندگی متفاوت است با گسترش روز افزون و توسعه ی این نوع جوامع ، جامعه ی توده وار و فرهنگ توده پدید می آید . جامعه ی توده وار ، آفریده ی عصر جدید و محصول تقسیم کار و نظامهای ارتباط الکترونیکی نوینی است که دائماً در حال تغییر و تحول اند از این رو، جامعه ی توده وار و ارتباطی جمعی دو پدیده ی همزاد هستند که نمی توان به سادگی آنها را از یکدیگر متمایز کرد . بنابراین می کوشیم در گام نخست ، چگونگی شکل گیری جوامع توده وار و فرهنگ توده را مورد بررسی قرار دهیم و ویژگی های هر یک از آنها را روشن سازیم و سپس به نقش و عملکرد تکنولوژی های نوین ارتباطی در عصر جدید بپردازیم .
فصل اول ویژگی های جوامع جدید الف- جامعه ی توده وار از هنگام نگارش کتاب سیاست توسط ارسطو می دانیم ، چنانچه تعداد افراد در یک مجتمع از حد معینی تجاور کند ، روابط میان افراد و در نتیجه ، ویژگیهای مجتمع نیز به پیروی از آن تغییر می یابد ، کثرت جمعیت سبب افزایش تفاوتها می شود و نیز هرچه شمار افرادی که در روندی از کنش متقابل شرکت می جویند بیشتر باشد ، ا مکان بالقوه ی پدید آمدن تفاوت و اختلاف میان آنها بیشتر خواهد بود بنابراین ، باید انتظار داشت که ویژگیهای فردی ، حرفه ای ، زندگی جمعی و افکار اعضای جامعه ی توده وار ، متنوع و پیچده تر از جوامع دیگر باشد. ماکس و بر با توجه به اهمیت این موضوع ، خاطر نشان می سازد که از دیدگاه جامعه شناسی افزایش جمعیت و تراکم آن در یک مجتمع، بدان معنی است که آشناییها و روابط افراد که جز طبیعت هسایگی است ، ازبین می رود . جورج زیمل در این زمینه ی چنین می گوید : جهان نوین ، با اصل سازمانی جوامع پیشین تفاوت بنیادی دارد : یک فرد ، عضو بسیاری از حلقه های به خوبی مشخص است ، اما هیچ یک از این حلقه ها ، تمامی شخصیت او را در بر نمی گیرند و بر او نظارت تام ندارند .
وابستگی های خانوادگی فرد نوین ، از فعالیتهای شغلی و مذهبی او جدا هستند ، به این معنی که هر فردی در شبکه ای از حلقه های اجتماعی جایگاه مشخصی را اشغال می کند . هرگاه عضویت در یک حلقه یا چند حلقه ی اجتماعی ، جایش را به یک جایگاه اجتماعی در شبکه ای از حلقه های گوناگون اجتماعی دهد ، شخصیت فرد دگرگون می شود. در این حالت ، شخصیت فرد از طریق اشتراک یا خویشاوندی ، تعیین کننده ی تعلق مذهبی بود یک فرد نمی توانست با افرادی که در عقاید مذهبی با او اشتراک نداشتند ، همزیستی کند ، زیرا اشتراک مهذبی با اشتراک محلی یا خویشاوندی منطبق بود . برعکس ، در جهان نوین ، این گونه تعلقها جدا از یکدیگرند. درجامعه ی نوین ، شخص می تواند با وجود پیوندهای دیگر با همسایگانش ، در عقاید مذهبی با آنها اشتراک نداشته باشد او می افزاید : تکنولوژی ، فرآورده های غیر لازمی را برای برآوردن نیازهای ساختگی انسان می افریند. علم و آگاهیهای غیر ضروری را فراهم می ا ورد که هیچ ارزش خاصی ندارد و صرفا محصول توسعه ی خود به خودی فعالیتهای علمی است در جامعه ی نوین ، پول به صورت حلقه ی پیوند انساها در می آید و جانشین یپیوندهای شخصی مبتنی بر احساسات رقیق می شود و براساس روابط غیر شخصی و منحصر به منظور ی خاص عمل می کند .
ویژگی های یک جامعه ی توده وار را می توان با شرایط کلی زیر مشخص ساخت : 1- جامعه ی توده وار ، در برگیرنده ی توده های عظیم مردم است که شمار آنها حتی به صدها میلیون نفر می رسد . 2-اعضای جامعه ی توده وار به جای تجمع در گروه های متراکم محلی ، در مناطق وسیع پراکنده اند . 3-جامعه ی توده وار ، قویاً تحت تاثیر سازمانهای دیوانسالارانه ی نیرومند است . 4- ساختار اجتماعی جامع ی توده وار اگر نه در عمل ، دست کم از حیث تئوری ، براساس مساوات و برابر است . 5- جامعی توده وار از لحاظ مذهب سابقه ی قومی ، شیوه ی زندگی و دسترسی به مواضع قدرت ، نامتجانس است . 6- اعضای جامعه ی توده وار ، افرادی گمنامند این افراد ، باکسانی که در گروه اجتماعی محل خودشان هستند ، آشنایی دارند ، ولی دیگر اعضای جامعه ی توده وار را که اغلب در فاصله ای دور از یکدیگر زندگی می کنند ، نمی شناسند .
8- بجز موارد نادر ، مثل بسیح جنگی ، اعضای جامعه ی توده وار ، به ندرت گروهی سازمان یافته را تشکیل می دهند. 9- همه ی اعضای جامعه ی توده وار – تا اندازه ای – در اثر نبود دسترسی کافی به روابط نخستین ، که در اختیار اعضای جوامع سنتی تر است ، نسبت به خود جامعه بیگانه اند. 10- جامعه ی توده وار ، مادی و دنیاگر است و نسبت به اعضای جوامع سنتی تر ، ارج و احترام کمتری برای سنتها قائل می شود . 11- نجامعه توده وار، تحولات تکنولوژیکی پیچیده ای را پشت سرگذاشته است . 12- سرانجام اینکه ، بخش مهمی از تاثیرات متقابل در یک جامعه ی توده وار ، ازطریق فرایند ارتباط جمعی صورت می گیرد .
ب- فرهنگ توده فرهنگ توده یا فرهنگ عوام ، در مقابل فرهنگ نخبه قرار دارد . فرهنگ توده در واقع ، هیچ گونه ارزش ذاتی ندارد و روشنفکران جامعه از آن حمایت چندانی نمی کنند زیرا وجه اصلی این فرهنگ را سرگرمی عوام الناس تشکیل می دهد که معمولا با سرگرمیهای معمول و وسایل ارتباط جمعی و لذت و خشنودی حاصل از تماشای تلویزیون شنیدن برنامه های رادیو، دیدن فیلم ، خوا ندن داستان ، رونامه و مجله یکی است . در مجموع ، فرهنگ توه براساس مسائل غیر جدی زندگی : هیچانات ، احساسات رقیق و گریز و بی خیال استوار است در حالی که فرهنگ نخبه ، دربرگیرنده ی هر آن چیزی است که از آن با عنوان آثار بزرگ شعر ، ادبیات ، تئاتر ، موسیقی فلسفه ، نقاشی ، پیکر تراشی ،درام ، معماری و نظایر آن یاد می شود .
فرهنگ توده ای اصطلاحی ستایش آمیز تلقی می شود گوردون با تلخیص نظریات ارنست ان دن هاگ ، ویژگیهای زیر را برای فرهنگ توده ای بر می شمارد : 1- تولید و مصرف فرهنگ از یکدیگر جداست : فرهنگ بیش از هر چیز ، نوعی تفنن برای ناظر است . 2- تولید انبوه ، برای خوشایند سلیقه های رایج، فرآورده هایی را استاندارد می کند این سلیقه ها ، ماهیت بازده کار را تعیین می کنند. 3- قدرت اعطای پرستیژ و موفقیت ، در اختیار توده هاست ، نه در نزد نخبگان فرهنگی: فرهنگ متعالی ، تنها در مقام حرفه هایی که پیرامون هنرمندان برگزیده بر سر زبانها می افتد جلب توجه می کند . 4- توده مردم ، خواهان روی گردان از مسائل جدی زندگی ، هیچانات ، احساسات رقیق و گریز و بی خیالی است : بخش اعظم فرهنگ توده ای با این کیفیات سروکار دارد . 5- اقبال و محبوبیت عامه و تایید همگانی به صورت استانداردهای اخلاقی و زیبایی شناسی درهنر و متعاقب آن در خود زندگی حاکمیت می یابد . 6- فریبندگی بازار های انبوه استعدادهای بالقوه را از افرینش هنری باز می دارد و چون هنرمندان بازاری این را می دانند ، افسون فروش رفتن خویش به اصحلب گوساله طلایی بنی اسرائیل را می خورند .
7- ارتباط بیش از حد از طریق وسایل ارتباطی مردم را تجربه ی واقعی تماس با یکدیگر جدا می کند . 8- از آنجاکه فرهنگ توده ای در خدمت پسنده ای معمول و متوسط است به تمامی هنرها- اعم از گذشته و حال – از نو ، شکل می بخشد تا انتظارات و خواستهای توده ها را برآورد . برای همین است که گاه با همتلت های هیپی روبرو می شویم و یا در سرمقاله های روزنامه ها ، به مطالبی در مورد قیمتهای سرسام آوری که برای تابلوهای نقاشی بزرگ و بی نظیر پرداخته اند ، بر می خوریم . 9- تاثیر کلی فرهنگ توده ، مبارزه علیه درافتادن فرد با یک زندگی کسالت بار احتمالی است. گوردون ، توجه مارابه این حقیقت جلب می کند که مفهوم کلی فرهنگ توده ای ، چندان نگران کیفیت هنری ارتباطی که با فت فرهنگ توده را تشکیل می دهد ، نیست ، چرا که فرهنگ توده ای ،استاندارد شده ، میانحال، گریزگرا، و غیره است ، یعنی تمامی خصلتهایی که مربوط به روانشناسی آلات و عوامل درگیر این فرهنگ است ، نه منطق زیبایی شناختی آنها.
فصل دوم تکنولوژیهای نوین ارتباطی جهان امروز را عصر ارتباطات ، عصر اطلاعات ،عصر الکترونیک، و انقلاب ارتباطات ، ویا انقلاب اطلاعات نامیده اند . در چنین فضایی ، رشد افزارهای انتقال اطلاعات و میادله ی افکار و عقاید از قبیل رونامه ، رادیو و تلویزیون و ... از شتاب و گسترش چشمگیری برخوردار است این ابزار ها در راه پیشرفت زندگی اجتماعی سیاسی و فرهنگی نقش بسیاری ایفا می کند بدون شک انسان متاثر از وسایل ارتباط جمعی ، از جهات بسیار با انسان پیش از پیدایی و رواج این وسایل متفاوت است انسانی که از کودگی عادت به دریافت پیامهای وسایل ارتباطی مانند تلویزیون دارد با نسهالی پیشین ، تفاوت بسیار خواهد داشت انسان امروز، در دورانی به سر می برد که در اطراف او انفجاری از اطلاعات و رویدادهای رخ می دهد و او به دوره ی تازه ای از تاریخ زندگی روابط با انسهای دیگر ،گام می نهد.
در واقع ، یکی از ویژگی های بارز قرن بیستم ، تبادلات فرهنگی و مراودات بین المللی است در قرون گذشته ، فرهنگها و جوامع ارتباط چندانی با یکدگیر نداشتند و از لحاظ درونی دارای انسجام و یکپارچگی بیشتری بودند عام عمده ی این انسجام عامل سنت در جوامع دودمانی بوده است حال آنکه امروزه هجوم بی امان تلویزیون بدون مرز مهواره ای ، چهره ی کار و زندگی و حتی شیوه ی شجنگ و صلح را در جهان درگون کرده است. این امر سبب آشناییها و برخوردها و به نوعی تداخل فرهنگها و نظامهای ارزشی در جوامع مختلف شده است که جچهان امروز درگیر و دار آن قرار دارد .
اما در مورد آثار تکنولوزِهای نوین ارتباطی در یک جامعه ژان کازنو جامعه شناس نامدار معاصر می گوید : توسعه ی دستگاههای انتشار و گسترش مداوم شبکه ی جهانی فضاهای اجتماعی را به طور محسوس دگرگون می سازند .یکی از مهمترین نتایج دگرگونیهایی که در فضاهای اجتماعی پید می آید ، تحولاتی است که در عقاید گروههای اجتماعی نسبت به یکدیگر رخ می نماید . به این معنا که بر اثر وسایل ارتباط جمعی ،هنجارها و ارزشها وا لگوهای اجتماعی، بیش از پیش به درون خانواده راه می یابند از جانب دیگر ، جوامع (ملل و تمدنها) نیز به اما در مورد آثار تکنولوزِهای نوین ارتباطی در یک جامعه ژان کازنو جامعه شناس نامدار معاصر می گوید : توسعه ی دستگاههای انتشار و گسترش مداوم شبکه ی جهانی فضاهای اجتماعی را به طور محسوس دگرگون می سازند .یکی از مهمترین نتایج دگرگونیهایی که در فضاهای اجتماعی پید می آید ، تحولاتی است که در عقاید گروههای اجتماعی نسبت به یکدیگر رخ می نماید .
مقدمه: جوامع جدید دربرگیرنده ی گروه های عظیم انسانی با سابقه ی قومی،مذهبی و شیوه های زندگی متفاوت است که با گسترش روزافزون و توسعه ی این نوع جوامع،جامعه ی توده وار و فرهنگ توده پدید می آید. جامعه ی توده وار و ارتباط جمعی دو پدیده ی همزاد هستند که نمی توان آنها را به سادگی از یکدیگر تمییز داد.دلیل اینکه می گوییم جامعه ی توده وار و ارتباط جمعی را به سادگی نمی توان از هم متمایز کرد حاغکی از این است که جامعه توده وار آفریده ی عصر جدید و محصول تقسیم کار و نظام های ارتباط الکترونیکی نوینی است که دائما در حال تغییر و تحول اند.
جامعه ی توده وار: از زمان نگارش کتاب سیاست توسط ارستو می دانیم،چنانچه تعداد افراد در یک مجتمع از آن حد معینی که مشخص شده بیشتر شود ویژگی های مجتمع به پیروی از آن تغییر می کند. بنابر مطالب ذکر شده باید انتظار برود که ویژگی های فردی،حرفه ای،زندگی جمعی،و افکار اعضای جامعه توده وار،متنوع و پیچیده تر از جوامع دیگر باشد. ماکس وبر: با توجه به اهمیت این موضوع معتقد است که :از دیدگاه جامعه شناسی افزایش جمعیت و تراکم آن در یک مجتمع، بدان معنی است که آشناییها و روابط افراد که جزء طبیعت همسایگی است از بین میرود.
جرج زیمل در این زمینه می گوید:«جهان نوین با اصل سازمانی جوامع پیشین تفاوت بنیادی دارد: یک فرد عضو بسیاری حلقه ها به خوبی مشخص شده است اما هیچ یک از این حلقه ها،تمامی شخصیت او را دربر نمی گیرند و بر او نظارت تمام ندارن.وابستگی های خانوادگی فرد نوین، از فعالیت های شغلی و مذهبی او جدا هستند.به این معنی که هر فردی در شبکه ای از حلقه های اجتماعی جایگاه مشخصی را اشغال می کند.
زمانی که عضویت در یک حلقه یا چند حلقه اجتماعی،جایش را به یک جایگاه اجتماعی در شبکه ای از حلقه های گوناگون اجتملعی دهد،بنابراین شخصیت فرد دگرگون می شود. حال به ویژگی های یک جامعه توده وار اشاره می کنیم: 1- جامعه ی توده وار دربرگیرنده ی توده های عظیم مردم است که شمار آنها حتی به صدها میلیون نفر می رسد. 2- اعضای جامعه ی توده وار به جای تجمع در گروه های متراکم محلی،در مناطق وسیع پراکنده اند. 3- جامعه ی توده وار قویا تحت تاثیر سازمان های دیوانسالارانه ی نیرومند است. 4- جامعه توده وار از لحاظ مذهب ،سابقه ی قومی،شیوه زندگی،دسترسی به مواضع قدرت،نا متناجس است
5- جامعه توده وار حادی گرا و دنیاگراست و نسبت به اعضای جامعه سنتی تر، ارج و احترام کمتری برای سنت ها قائل می شوند. 6- جامعه توده وار، معمولا تکنولوژی پیچیده ای را پشت سر گذاشته است. فرهنگ توده یا فرهنگ عوام. این فرهنگ در مقابل فرهنگ نخبه قرار دارد. فرهنگ توده در واقع هیچ ارزش ذاتی ندارد و روشنفکران جامعه از آن حمایت چشمگیری به عمل نمی آورند، چون وجه اصلی این فرهنگ را سرگرمی عوام الناس تشکیل می دهد و معمولا با سرگرمی های معمول وسائل ارتباط جمعی و لذت و خشنودی حاصل از تماشای تلویزیون، مطالعه روزنامه و مجله و ...
در رابطه با فرهنگ توده،ارزشمندان اجتماعی، نظریاتی را بیان کردند که 2 جنبه مثبت و منفی را در بر می گرفت. ادگار مورن جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی معتقد است صنایع فرهنگی که سازمان های سینمایی و تولید فیلم و موسسات مطبوعاتی و رادیو- تلویزیونی را در بر میگیرند. کالاهای فرهنگی مبتذل و سطحی را در اختیار مشتریان انبوه خود قرار می دهند. در این فرهنگ، آفرینندگی اصالت خود را از دست داده و آفرینندگان هنری و فرهنگی ناچارند تحت تاثیر ضرورت های بازار، ابتکارات و امکانات فکری خود را به سرمایه داران بفروشند و از آن ها پیروی کنند. ادوار شیلز جامعه شناس آمریکایی در زمینه فرهنگ، نظری مثبت داشت. و چنین استدلال کرده که رواج صفحه و نوار آثار جدی موسیقی و سابر آثار هنری، ذوق و پسند توده را بالا برده و مردم بیشتری را به جامعه کشانده است.
گوردون با تلخیص نظریات ارنست وان دن هاگ،ویژگی های زیر را برای فرهنگ توده ای بر می شمارد: 1-تولید و مصرف فرهنگ از یکدیگر جداست:فرهنگ بیش از هر چیز،نوعی تفنن برای ناظر است. 2-تولید انبوه برای خوشایند سلیقه های رایج،فرآورده هایی را استاندارد می کند و این سلیقه ها ماهیت بازده کاری را تعیین می کند. 3- ارتباط بیش از حد( از طریق وسایل ارتباط جمعی ) مردم را از تجربه واقعی تماس با یکدیگر جدا می کند. تاثیر کلی فرهنگ توده مبارزه علیه در افتادن فرد با یک زندگی کسالت بار احتمالی است.
گوردون توجه ما را به این حقیقت جلب می کند که مفهوم کلی فرهنگ توده ای ،چندان نگران کیفیت هنری ارتباطی که بافت فرهنگ توده را تشکیل می دهدنیست.چرا که فرهنگ توده ای استاندارد شده میانحال گریزگرا و میان حال است. یعنی تمامی خصلت هایی که مربوط به روانشناسی آلات و عوامل در گیر این فرهنگ ا ست ،نه منطق زیبایی شناخت آن ها . نتیجه گیری:فرهنگ توده ای بیشتر محصول جوامع مرفه با تولید انبوه است.