درسی از زندگی leçons de vie Music: snowdream
چرا از مرگ ميترسيد ؟؟؟ چرا زين خواب جان آرامِ شيرين روي گردانيد؟
زندگی کوتاه تر ازآنست که وقت خود را صرف نفرت از دیگران کنید! La vie est trop courte pour perdre votre temps à détester qui que ce soit. زندگی کوتاه تر ازآنست که وقت خود را صرف نفرت از دیگران کنید! چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد؟ - مپنداريد بوم نااميدي باز ببام خاطر من ميكند پرواز مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است
مگر "مي" اين چراغ بزم جان مستي نميآرد؟ مگر افیون افسونکار نهال بيخودي را در زمين جان نمي كارد؟
همراه کسی گریه کردن بهتر از تنها گریستن است. Pleurez avec quelqu’un. Ça guérit mieux que de pleurer tout seul. همراه کسی گریه کردن بهتر از تنها گریستن است. مگر اين مي پرستيها و مستيها براي يك نفس آسودگي از رنج هستي نیست؟ مگر دنبال آرامش نميگرديد؟
چرا از مرگ مي ترسيد؟ كجا آرامشي از مرگ خوشتركس تواند ديد؟ مي و افيون فريبي تيز بال و تند پروازند اگر درمان اندوهند، خماري جانگزا دارند
با گذشته خود به نوعی صلح کن تا آینده ات مبهم نگردد Faites la paix avec votre passé de façon à ne pas compliquer votre présent. با گذشته خود به نوعی صلح کن تا آینده ات مبهم نگردد مي و افيون نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد خوش آن مستي كه هشياري نمي بيند!
زندگی خودت را بازندگی دیگران مقایسه نکن. Ne comparez pas votre vie à celle des autres. زندگی خودت را بازندگی دیگران مقایسه نکن. چرا از مرگ مي ترسيد؟ چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست جهان آنجا و جان آنجاست گران خواب ابد،
در بستر گلبوي مرگ مهربان آنجاست! سكوت جاوداني پايدار شهر خاموشي است همه ذرات هستي، محو در روياي بي رنگ فراموشي است
نه فريادي ، نه آهنگي، نه آوايي نه ديروزي، نه امروزي، نه فردايي
جهان آرام و جان آرام زمان در خواب بي فرجام خوش آن خوابي كه بيداري نميبيند!
سر از بالين اندوه گران خويش برداريد در اين دوران كه از آزادگي نام و نشاني نيست دراين دوران كه هر جا
"هر كه را زر در ترازو زور در بازوست" جهان را در دست اين نامردم صد رنگ بسپاريد كه كام از يكدگر گيرند و خون يكدگر ريزند
درين غوغا فرو مانند وغوغا ها برانگيزند سر ازبالين اندوه گران خويش برداريد همه بر آستان مرگ راحت سرفرود آريد
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد؟ چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد؟
چرا از مرگ مي ترسيد؟ مرگ ترس ندارد شعر از زنده یاد فریدون مشیری http://www.aliafzalsamadi.ir/